responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 6  صفحه : 239

بقتل رسانند. در اين وقت، خداوند متعال، پيامبر را از سوء قصد آنها آگاه كرد و به اتفاق اصحاب از آنجا خارج شدند. اين خود يكى از معجزات پيامبر گرامى اسلام است.

2- قريش، مردى را براى قتل پيامبر مامور كردند. وى با شمشير كشيده، بر آن بزرگوار داخل شد و چون خواست وى را بقتل رساند، گفت: چه كسى قادر است كه. مرا از كشتن تو منع كند؟ فرمود: خدا. وى شمشير را افكند و مسلمان شد. نامش عمرو بن وهب جمحى بود. صفوان بن اميه، بعد از جنگ بدر وى را براى اين كار خطير مامور كرده بود. لكن خواسته آنها نقش بر آب شد! اين معنى از حسن است.

3- ابو على جبايى گويد: مقصود لطف خداوند است در باره مؤمنان و باز داشتن دشمنان از اينكه نتوانند مزاحمتى براى مسلمانان فراهم سازند. خداوند آنها را بچند وسيله از ايجاد مزاحمت براى مسلمانان باز داشت: بيمارى، قحطى، مرگ سران، نابودى حيوانات و ديگرى وسايلى كه چنان آنها را مشغول و گرفتار كرد كه بكلى از فكر مزاحمت و قتل مؤمنان باز ماندند.

4- واقدى گويد: پيامبر با گروهى از بنى ذبيان و محارب در «ذى امر» جنگ كرد. آنها در قله كوه‌ها متحصن شدند. پيامبر از كوه- طورى كه آنها را ببيند- بزير آمد و براى قضاى حاجت، بگوشه‌اى رفت. در آنجا بر اثر باران لباسهايش تر شد. آنها را از تن بيرون آورد و بر درختى افكند كه خشك شود و خود در زير آن درخت، بخوابيد.

اعراب او را مى‌ديدند. رئيس آنها «دعثور بن حرث» با شمشير كشيده، بر بالين پيامبر آمد و گفت:

- محمد، اكنون چه كسى مى‌تواند مرا از كشتن تو باز دارد؟

فرمود:

- خدا در اين وقت، جبرييل طورى بر سينه او كوبيد كه شمشير از كفش افتاد و پيامبر شمشير را برداشت و فرمود:

- اكنون چه كسى مرا از قتل تو منع مى‌كند؟

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 6  صفحه : 239
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست