نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 5 صفحه : 240
گفته شده است كه: منظور آنهايى است كه در
مكه باقى مانده بودند و نمىتوانستند هجرت كنند. سلمة بن هشام، وليد بن وليد، عياش
بن ابى ربيعه و ابو جندل بن سهيل از آنان بودند. آنان از خداوند مسألت مىكردند كه
آنها را از دست مشركين خلاص كند و از مكه خارج گرداند.
(الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ
الظَّالِمِ أَهْلُها): آنها كسانى هستند كه در دعاى خود
مىگويند: پروردگارا خارج شدن ما را از شهر مكه كه مردمش ستمكارند، آسان گردان.
چنان كه از ابن عباس و حسن و سدى و ... است.
منظور از ستمكارى اهل مكه، اين است كه آنان مردم مؤمن را در راه دين
دچار فتنه و گرفتارى كردند و آنها را از هجرت مانع شدند.
(وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا):
مىگفتند: به الطاف بيكران خويش از جانب خودت سرورى بفرست كه ما را كفايت كند و از
دست ستمكاران خلاص گرداند.
(وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً):
كسى كه ما را در برابر ستمكاران يارى كند، براى ما بفرست.
سرانجام دعاى ايشان مستجاب شد. پس از فتح مكه، خداوند پيامبر گرامى
خود را سرور ايشان گردانيد و او «عتاب بن اسيد» را آستاندار مكه ساخت و او ايشان
را يارى كرد و حق ضعيف را از زورمندان گرفت و از بركت فريادرسى خداوند از آنهايى
كه قبلا به آنها ظلم مىكردند، عزيزتر شدند.
اين آيه، ارزش دعا را روشن مىكند و گفته كسانى را كه مىگويند:
انسان از دعا فايدهاى نمىگيرد، باطل مىسازد، زيرا از يك طرف خداوند دعاى ايشان
را حكايت مىكند و از طرف ديگر استجابت دعاى ايشان را. و اگر دعا اثرى نداشت، ذكر
آن در اينجا بىفايده بود
.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 5 صفحه : 240