نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 5 صفحه : 103
شاهد ديگر مساله، همان روايتى است كه از عمر
بن خطاب نقل شده است. وى گفت: «دو متعه در عهد پيامبر خدا حلال بودند و من از آنها
نهى مىكنم و در برابر آنها عقاب مىكنم» بنا بر اين عمر اقرار كرده است كه متعه
در عهد پيامبر روا بود و او منع مىكند و از خود راى مىدهد. اگر پيامبر خدا اين
حكم را نسخ كرده يا از آن نهى كرده بود يا زمانى اجازه داده و زمانى مانع شده بود،
عمر، تحريم را به پيامبر نسبت مىداد نه بخودش. وانگهى او ميان «متعه زنان «و متعه
حج» جمع كرده است و خلافى نيست كه «متعه حج» نسخ نشده و حرام نيست. بنا بر اين
«متعه زنان» نيز بايد چنين باشد.
(وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ
الْفَرِيضَةِ): كسانى كه «استمتاع» را در جمله پيش بمعناى جماع گرفتهاند،
مىگويند: مقصود اين است كه در زيادى يا كمى يا بخشش يا تاخير مهر كه با يكديگر
توافق كرده باشيد، گناهى بر شما نيست.
سدى گويد: منظور اين است كه اگر بعد از پايان مدت «عقد متعه» با
يكديگر توافق كنيد كه عقد را تجديد كنيد، گناهى بر شما نيست. عقيده اماميه همين است
و روايات بسيارى از ائمه در اين خصوص نقل شده است.
(إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً):
خداوند به اصلاح امر مردم داناست و از روى حكمت و مصلحت، عقد نكاحى بر ايشان واجب
كرده است كه حافظ اموال و نسبهاست
.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 5 صفحه : 103