نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 4 صفحه : 28
است و گفتهاند كه مراد اينست كه اين كس به
هيچ وجه از ولايت خدا بهره ندارد و نيز گفته شده كه مراد اينست كه اين عمل سازش و
ارتباط با دين خدا ندارد.
سپس خداوند از اين حكم كه فرمود موردى را استثناء فرمود كه:
(إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً):
مگر اينكه از آنان ترس داشته باشيد يعنى كفار غالب و مؤمنان مغلوب باشند و مؤمنان
بترسند كه اگر با كفار اظهار موافقت نكنند و حسن معاشرت نداشته باشند گرفتار خطر
گردند پس در اين مورد جايز است براى مؤمنين كه بزبان اظهار دوستى كنند و تظاهر
بمودت نمايند و از راه تقيه و براى دفع شرشان با آنان راه خدا را پيش گيرند ولى
هرگز دل بدوستى ايشان نبندند و بولايت ايشان تن در ندهند و در اين آيه دلالت است
كه تقيه در دين جايز است البته در صورتى كه انسان نسبت بجان و نفس خود خائف باشد
(يعنى فقط ترس از مرگ باشد) ولى اصحاب ما (يعنى شيعه دوازده امامى) آن را در هر
حال جايز شمردهاند و تقيه گاهى براى نوعى اصلاح طلبى واجب است.
ولى تقيه در بعضى از افعال به هيچ وجه جايز نيست مثل اينكه كشتن مؤمن
و يا عملى كه علم و ظن غالب است كه آن عمل موجب فساد در دين است نميتوان و لو در مورد
تقيه مرتكب شد.
شيخ مفيد تقيه را چهار تقسيم كرده:
1- گاهى واجب ميشود در اين هنگام فرض است كه مراعات شود.
2- بعضى اوقات و در جاهايى جايز است ولى وجوب آور نيست.
3- در مواردى فعل تقيه از ترك آن برتر است.
4- گاهى تركش از فعلش افضل است اگر چه فاعل آن معذور و مورد عفو است
و ميتوان از ملامت او چشم پوشيد.
شيخ طوسى فقيه بزرگ شيعه گويد: ظاهر روايات دلالت بر وجوب آن دارد در
مورد ترس بر جان و روايت شده كه در مورد بيان حق و پرده بردارى از حق ترك تقيه
رخصت داده شده.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 4 صفحه : 28