نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 4 صفحه : 279
اسب بزير افتاد و همچون گاو بانگ بر ميآورد
و فرياد ميكرد كه محمد مرا كشت. يارانش او را از معركه بيرون بردند و ميگفتند بر
تو عيبى نمىبينيم. وى گفت اگر اين ضربه بر افراد دو قبيله ربيع و مضر فرود ميآمد
همگان را ميكشت مگر محمد مرتب مرا بقتل تهديد نميكرد و پس از يك روز بمرد.
بهر حال خبر شهادت پيغمبر منتشر گشت جمعى مسلمين گفتند كاش رسولى نزد
عبد اللَّه بن ابى ميفرستاديم كه براى ما از ابى سفيان امان گيرد و گروهى از
منافقان گفتند اگر محمد كشته شده بدين پيشين خود بازگرديد.
انس بن نصر عموى انس بن مالك گفت اى مردم اگر محمد 6 كشته شد صداى
محمد زنده است زندگى پس از مرگ محمد 6 چه لطف و ثمرى دارد در راه همان هدفى كه
رسول اكرم ميجنگيد شما هم بجنگيد و در همان راه بميريد.
سپس دست بدعا برداشت و گفت خداوندا من از گفته اين جمع مسلمان از تو
پوزش مىطلبم و از آنچه ايندسته منافقان آوردهاند بيزارى ميجويم سپس شمشير بكشيد
و بجنگيد تا شربت شهادت بنوشيد.
سپس پيغمبر به پناه صخرهاى رفت و مردم را بخواند اول كسى كه پيغمبر
را شناخت كعب بن مالك بود. او گويد چشمان حضرت را از زير كلاهخود بشناختم كه
ميدرخشد و با بلندترين صدا فرياد برآوردم اى معشر مسلمين بشارت باد كه اين رسول
اللَّه است كه ايستاده حضرت بمن اشاره كرد كه ساكت باش. عدهاى از اصحاب بسويش
شتافتند حضرت آنها را بر فرار ملامت گفت. در پاسخ گفتند: يا رسول اللَّه پدران و
مادران فدايت باد بما خبر رسيد كه شما شهيد شدهايد و دلهاى ما از اينخبر بوحشت
افتاد و در نتيجه فرار اختيار نموديم در اينجا خداوند اين آيه فرستاد و ما محمد
الا رسول ...
تفسير:
اكنون خداوند بيان ميفرمايد كه هيچگاه نبايد امر الهى متروك بماند چه
پيغمبر بين آنها باشد و چه نباشد:
(وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ
الرُّسُلُ): يعنى محمد بشريست كه
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 4 صفحه : 279