نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 4 صفحه : 140
او سجده جايز نيست ولى پيامبر خود را اكرام
كنيد و حق را براى اهل حق بشناسيد.
و اين آيه آمد.
تفسير:
چون ذكر اهل كتاب و آنچه از عقايد ساخته خود كه بانبياء نسبت
دادهاند گذشت خداوند پيامبران را از آنها منزه ميسازد و ميفرمايد:
(ما كانَ لِبَشَرٍ): سزاوار نيست هيچ بشرى را.
(أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ) كه خدا باو كتاب
داده است.
(الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ)-
يعنى علم يا رسالت بخلق.
(ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِباداً لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ)- يعنى مرا بجاى خدا بپرستيد يا با او بپرستيد (از جبايى) و گفتهاند
مراد اينست كه اين صفت از انبياء بدور است پيغمبرانى كه خداوند آنها را برسالت خود
مخصوص ساخته و براى نبوت اختيار كرده و كتابهاى خود بر آنها فرستاده و آنها را
حكيمان و عالمان قرار داده، كه مردم را بعبادت خود بخوانند و اينجمله براى تنزيه
انبياء از اينكار آمده نه اينكه در مقام نهى آنها باشد «و خلاصه جمله اخبارى است
نه انشايى» عباداً (در آيه) از عبادت است- قاضى گويد: و عبيد خلاف آنست چون عبيد
بمعنى عبوديت (غلامى) است و ممكنست عبيد غير خدا باشند ولى ممكن نيست عباد غير خدا
باشند (عبيد درباره غلام مردم هم بكار ميرود ولى عباد فقط بمعنى بنده خدا بكار
ميرود).
(وَ لكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ)-
در اينجا حذفى در كلام است. يعنى پيامبر شايسته نيست كه گويد مرا عبادت كنيد ولى
سزاوار است كه گويد ربانيين باشيد و در اينجا چند قول است:
1- يعنى علما و فقها باشيد (از على و ابن عباس و حسن) 2- علما و
حكماء باشيد (از قتاده و سدى و ابن ابى رزين)
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 4 صفحه : 140