نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 3 صفحه : 30
فصيله يك مرد: فرزندان پدر اوست به اينجهت
كه از يك اصل و ريشه (يعنى پدرش) جدا شدهاند.
فصل: افتراق و جدايى تشاور: مشورت كردن مأخوذ از شور.
مشورة: گرفتن و بيرون آوردن رأى مستشار.
اشاره: با انگشت نشان دادن.
مشيره: انگشت سبابه را گويند چون معمولا با آن نشان مىدهند.
شاره: هيئت و لباس نيكو (زيرا بواسطه حسن و زيبايى مورد اشاره مردم
است)
تفسير:
پس از آن كه خداوند حكم طلاق را بيان كرد بدنبال آن احكام كودكان را
در حال شيرخوارگى و تربيت آنها و آنچه در مورد پوشش و نفقه آنان واجب است شرح مىدهد(وَ الْوالِداتُ) مادران(يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ)
(فرزندان خود را شير مىدهند) اگر چه اين آيه بصورت جمله خبريه گفته شد ولى منظور
از آن امر مىباشد يعنى بايد فرزندان خود را شير بدهند مثل اين كه در جاى ديگر
مىفرمايد:(يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ)[1]
(زنان طلاق داده شده انتظار مىكشند يعنى بايد انتظار بكشند).
و اين اندازه از تصرف در كلام جايز است و اشكال آن نيز رفع مىگردد.
چه اگر جمله خبريه بمعناى خودش باشد امكان دروغ ميرود چه ممكن است دوران شير دادن
زيادتر يا كمتر از دو سال گردد (ولى اگر بمعناى امر باشد بىاشكال خواهد بود).
و مثال ديگر اين كه «دو درهم تو را كافى است» (يعنى بدو درهم قناعت
كن) و بعضى گفتهاند خبر بمعناى امر است و تقدير آن چنين است «مادران فرزندان خود
را به استناد حكمى كه خدا بر بندگان خود واجب كرده است دو سال شير ميدهند» و اين
جمله حذف شده و عبارت بر آن دلالت مىكند.
و اين امر وجوبى نيست بلكه استحبابى است يعنى مادران به شير دادن
فرزند