نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 3 صفحه : 175
مرض يا فقر يا توجه به عبادت بازمانده و
ممنوع شدهاند.
و از جمله:(فِي سَبِيلِ اللَّهِ) استفاده ميشود كه سبب ممنوعيت آنها اشتغال به عبادت و اطاعت بوده
است.(لا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِي الْأَرْضِ)
آنان در اثر يكى از عذرهايى كه گفته شد قدرت ندارند كه در زمين رفت و آمد و تصرفات
و فعاليتهاى تجارى بنمايند.
و بعضى گفتهاند چون آنان خود را ملزم كردهاند كه در راه خدا جهاد
نمايند از كسب و كار باز ماندهاند. و منظور اين نيست كه آنها توانايى بر كار
ندارند بلكه مراد اينست كه آنان چون خود را ملزم به جهاد نمودهاند ديگر
نمىتوانند به غير آن، اقدام كنند مثل اينكه وقتى يك نفر از طرف صاحب مقامى در
محلى مانده است مىگويد او مرا امر كرده كه از آن صاحب مقام اطاعت كنم و قدرت بر
خروج ندارم.
(يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ) چون آنان از سؤال خوددارى كرده و براى رضاى خدا و پاداشهاى او فقر و
بد حالى خود را مخفى مىكنند. افراد بىاطلاع خيال مىكنند آنان بىنياز مىباشند(تَعْرِفُهُمْ بِسِيماهُمْ)حال آنها در اثر فقر از صورتشان آشكار است (سدى و ربيع).
و مجاهد مىگويد يعنى از خشوع و تواضع آنان كه شعار مردمان صالح است
فقرشان شناخته مىشود(لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً) آنها هرگز از مردم سؤال نمىكنند و منظور اين نيست كه آنها زياد
سؤال نمىكنند ولى كم سؤال مىنمايند (ابن عباس- فراء- زجاج و بيشتر مردم اهل
معنا) و جمله:(يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ) نيز همين مطلب را مىرساند زيرا اگر گاهى سؤال مىكردند كسى خيال
نمىكرد كه آنها بىنيازند زيرا سؤال در ظاهر، دليل بر فقر آنها بود و نيز اين كه
مىفرمايد:(تَعْرِفُهُمْ بِسِيماهُمْ)
شاهد بر آن است زيرا اگر آنها حتى يك مرتبه هم سؤال مىكردند با سؤال، شناخته
مىشدند نه از صورت چنان كه اگر كسى گفت: من مثل فلان چيز را نديدهام معنايش اين
نيست كه آن چيز مثل دارد بلكه معنايش اين است كه آن چيز مثل و مانند ندارد بنا بر
اين معناى جمله فوق اين است كه آنها هرگز سؤال نمىكنند تا اصرارى بشود.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 3 صفحه : 175