responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 27  صفحه : 329

مقاتل گويد: چون اين سوره نازل شد پيغمبر 6 بر اصحابش خواند و آنها خوشحال شده و بهم بشارت دادند، و عباس عموى پيغمبر 6 شنيد گريه كرد، پس پيغمبر 6 فرمود اى عمو چرا گريه ميكنى، گفت اى رسول خدا 6 گمان ميكنم كه باين سوره خبر رحلت شما را داده است.

فرمود، آرى همانطور است كه شما مى‌گويى، پس دو سال بعد از آن زنده ماند و كسى آن حضرت را در آن دو سال خندان و خوشحال نديد.

گويد: و اين سوره را سوره توديع (خدا حافظى) ناميده‌اند.

ابن عبّاس گويد: چون اذا جاء نصر اللَّه نازل شد آن حضرت فرمود، خبر مرگ و رحلت مرا دادند كه در اين سال رحلت خواهم نمود.

دانشمندان اختلاف كرده‌اند در اينكه از چه صورت دانستند كه اين سوره اخبار از مرگ آن حضرت است و حال آنكه در ظاهر آن خبر مرگى نيست، گفته‌اند، تقديرش اينست، فسبّح بحمد ربّك فانّك حينئذ لا حق باللّه و ذائق الموت، پس بشكرانه پروردگارت تسبيح بگو كه تو در اين هنگام و اصل بحق و چشنده مرگى، چنانچه پيامبران قبل از تو هم مرگ را چشيده اند و در موقع كمال انتظار زوال و نابودى است (فوّاره چون بلند شود سر نگون شود) چنانچه گفته شده:

اذا تمّ امر بد القصه‌

توقّع زوالا اذا قيل تمّ‌

هر گاه كارى بكمال و تمامش رسيد نقص آن ظاهر شود منتظر زوال و نابودى آن باش آن گه كه گفته شد تمام شد.[1]


[1]- در تاريخ برامكه كه حدود يك قرن منصب وزارت و صدارت خلفاء( بنى عبّاس مخصوصا هارون الرشيد را داشتند و در تمام قلمرو حكومت اسلامى نفوذ و قدرت داشتند منقولست كه روزى هارون باتّفاق جعفر بن يحيى برمكى كه وزير مقتدر او بود وارد باغ شدند و در اثناء گردش چشم هارون بسبب زيبايى افتاد كه بر بالاى درخت بود و دست رس نبود هارون هوس آن سيب را نمود، جعفر گفت امير المؤمنين اجازه فرمائيد پلكان يا نردبانى آورند تا اين سيب را بچينند، هارون گفت نه بيا پا بر دست من بگذار و سيب را بچين جعفر پا بر دست هارون گذارد و بالا رفت و دستش نرسيد گفت پا بر كتف من بگذار گذاشت و دستش نرسيد گفت پايت را بر فرق من بگذار جعفر پايش را بر فرق هارون گذارد و سيب را چيد، باغبانى كه ناظر اين جريان بود گفت اللَّه اكبر باو گفتند چرا تكبير گفتى گفت دولت برامكه و جعفر سرنگون شد چون بحد كمال خود رسيد، و همين طور هم شد پس از مدّت كوتاهى بدست هارون منقرض و جعفر كشته گرديد.

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 27  صفحه : 329
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست