نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 27 صفحه : 19
البته آنكه آسمان را بلند كرده و براى ما
خانهاى بنا نموده كه پايهها و اركان آن عزيز و طولانىتر است.
الغثاء: چيزيست كه سيل آن را بر كنار وادى و صحرا مىافكند از گياه و
علفها و اصل آن مخلوط از جنسهاى پراكنده است و عرب مردمى را كه از قبائل مختلف جمع
شوند اخلاط و غثاء گويند.
الاحوى: سياه و ما فى سياه است، ذو الرمه گويد:
لمياء فى شفتيها حوه لعس
و فى اللثات و فى انيابها شنب
سبزه رويى بود كه در لبانش نيز زيبايى سمره بود و در لثهها و
دندانهايش برودت و خنكى بود، شاهد اين بيت كلمه حوّه است كه بمعناى سبزه آمده و
شاعر در اين بيت توصيف ميكند آب دهان زنها را.
قرحاء حوّاء اشراطيه و كفت
فيها الذهاب و حفتها البراعيم
بستانى كه در وسط آن گلهاى سفيد و گياهان سبزى كه در سبزى متمايل به
سياهى است و باران در آن جارى و جمع شده و گل اطراف آن را فرا گرفته است.
الاقراء: شروع كردن قرائت است نزد قارى بشنيدن براى اصلاح كردن غلط و
اشتباه و قارى تلاوت كننده است، و اصلش جمع است زيرا كه آن جمع حروف ميكند.
النسيان: رفتن معنى است از خاطر و مانند آنست سهو و نقيض آن ذكر و
ياد بود است.
السهو: رفتن علم ضرورى به چيزى است كه عادت بر دانستن آن جارى شده
است و آن رفتن معنى از خاطر و نظر نيست، ابو على جبائى گويد:
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 27 صفحه : 19