نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 26 صفحه : 65
((وَ بَنِينَ شُهُوداً))
و پسرانى كه با او حاضر ميشدند در مكّه و از او غيبت- نميكردند براى بى نيازى آنها
از مسافرت كردن براى تجارت.
سعيد بن جبير گويد: آنها سيزده نفر بودند و مقاتل گويد هفت نفر بودند
و پسران وليد 1- خالد 2- عماره 3- هشام 4- عاص 5- قيس 6- قيس 7- عبد شمس سه نفر از
آنان خالد و هشام و عماره اسلام آوردند گفتهاند كه وليد بعد از نزول اين آيات
پيوسته مال و فرزندانش از بين ميرفت تا هلاك شد.
((وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِيداً))
حسن و ديگران گويند: يعنى بگستردم و توسعه دادم بساط عيش و عشرت او را گستردنى تا
از هر جهت مكفّى المؤنه و احوالش متناسب گرديد. و برخى گفتهاند آسان كردم براى او
تصرّف در كارها را آسان كردنى.
((ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ)) آن
گاه طمع نمود كه زياد كنم مال و اولاد او را.
يعنى سپاس مرا بر اين نعمتها ننمود بلكه ناسپاسى كرد و با اين حال
كفر و طغيانش طمع داشت كه نعمتهاى او را زياد كنم آن گاه بر وجه ردع و زجر و توبيخ
فرمود( (كَلَّا)) يعنى آن چنان كه گمان كرد
نيست و با كفر و ناسپاسيش زياد نميكنم.
و بعضى گفتهاند معناى (كلّا) اينست يعنى آن طور كه خيال كرده نيست
او را زجر و كيفر مينمايم. سپس بيان فرمود ناسپاسى او را و گفت( (إِنَّهُ كانَ لِآياتِنا عَنِيداً))
يعنى ما مال و نعمت خود را بر او زياد نميكنم چون او بحجّتها و دليلهاى ما و با
معرفت و شناختش منكر دشمن است.
ابن عبّاس و قتاده گفتند كينه توز و منكر بود(
(سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً)) يعنى
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 26 صفحه : 65