responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 26  صفحه : 416

در نجران بود نازل كرد و جهتش اين بود كه دو مرد مسلمان كه انجيل تلاوت ميكردند يكى از آنها در زمين تهامه بود و ديگرى در نجران يمن. يكى از آنها خود را براى كارى اجير نمود. و او شروع بقرائت انجيل كرد. پس دختر صاحب كار ديد نورى از دهان اين مزدور و اجير در موقع تلاوت انجيل بيرون مى‌آيد پس به پدرش گفت: پس پدر دختر در كمين نشست تا ديد و از او پرسيد و او خبر نداد و آن مرد مرتّبا از او استفسار كرد تا او را خبر از دين اسلام داد پس آن مرد پيروى كرده و با هشتاد و هفت نفر از مرد و زن ايمان آوردند و اين بعد از رفع حضرت عيسى 7 بآسمان بود. پس يوسف بن ذى نواس بن شرا- حيل بن تبع حميرى شنيد پس براى آنها گودالى حفر كرد، و در آن آتش انداخت و آن مرد را حاضر و امر بكفر و عصيان نمود پس هر كس از كفر امتناع نمود او را در آن آتش انداختند و هر كس از دين عيسى 7 برگشت او را نيانداختند و ناگاه زنى را آوردند كه با او طفل خردسالى بود كه وقت سخن گفتنش نبود. پس چون در لب خندق آتش قرار گرفت نگاهى به پسرش كرد و برگشت. طفل بسخن آمد و گفت اى مادر من در پيش تو آتشى ميبينم كه هرگز خاموش نميشود.

پس چون زن اين سخن را از طفل نوزادش شنيد خود را با طفلش در آتش انداخت و خداوند او را با طفلش در بهشت قرار داد. و انداختند در آتش هفتاد و هفت نفر را.

ابن عبّاس گويد: هر كس امتناع كرد كه خود را در آتش اندازد او را با تازيانه ميزدند پس خداوند ارواح آنها را در بهشت داخل نمود پيش از آنكه بدنهايشان بآتش اخدود برسد.

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 26  صفحه : 416
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست