responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 26  صفحه : 22

السّلام ميفرمايد: و آن قيام ليل و شب خيزى انسانست از خوابگاهش فقط براى خداى تعالى.

((إِنَّ لَكَ فِي النَّهارِ سَبْحاً طَوِيلًا)) قتاده گويد: معنايش اينست:

اى محمّد براى تو در روزى رفت و آمد و كوششى است براى حوائج دنيويست و مقصود اينكه اياب و ذهاب و كارهايت در روز بسيار است چون در آن بايد تبليغ رسالت نموده و مردم را دعوت بحقّ و تعليم واجبات و مستحبّات نموده و اصلاح امور زندگى خود و عيال خود نمايى. و در شب دلت براى ياد خدا و قرائت آماده و فارغ است پس ساعات شب را براى عبادتت قرار بده براى اينكه نصيب خود را از خير دنيا و آخرت بگيرى و اين دليل است بر اينكه براى هيچكس عذرى نيست بر ترك نماز شب براى درس دادن و يا درس خواندن‌[1] براى اينكه نياز و احتياج پيغمبر 6 بتعليم مردم بيشتر از نياز يكى از افراد ما بتعليم است.


[1] اين مطلب اشاره است بعادت بد طلّاب و مدرّسين كه به بهانه درس دادن و خواندن تهجّد و نماز شب ترك ميكنند و امّا در زمان ما پس امر بزرگتر است و ميبينى بعضى از آنها قرائت خود را درست نميكنند و ميگويند:

تجويد واجب نيست و نميدانند كه تجويد بابى است در علم قرائت، و تمام قرائت تجويد نيست.

و بدان كه گاهى در شريعت امر ميشود بچيزى كه واجب است در آن رجوع باهل خبره و يا بعرف مردم نمود مثلا وقتى ما مأمور شديم كه در نماز رو بقبله بايستيم پس در واقع ما را رجوع بهيئت و هندسه داده و وقتى ما را امر به احسان و نيكى به پدر و مادر فرمود پس ارجاع بعرف مردم داده كه احسان و نيكى بآنان چگونه محقّق ميشود.

و وقتى ما را امر بقرائت صحيح

( لا صلاة الّا بالقرائة)

نمود امر برجوع به نحو و لغت فرموده و وقتى امر به ترتيل نمود پس ارجاع باهل تجويد فرموده زيرا كه ايشان زحمت كشيده و تتبّع نموده‌اند كه عرب چگونه به اتباع خود نيكو و خوب اداء حروف و كلمات و صفات حروف و غير آن مينمايند. و ميبينى كه اگر مخالفت با قانون تجويد نمود در كلام عرب غلط محسوب ميشود مثل اينكه اگر حروف را از مخرج اداء نكند و يا بعضى صفات حروف را رعايت ننمايد. پس واجب است مراعات آن. و بعضى از آنها تركش مرجوح و مكروه شمرده ميشود. پس مستحبّ ميگردد. و مراد در آيه قطعا آن قسم دوم است براى اينكه قسم اوّل از مخاطبون بطباعشان رعايت ترتيل و اداء حروف را بطباع خود مينمودند پس امر بآن معنى ندارد. فاضل مقداد گويد: ترتيل مستحبّ مؤكّد است و مقصود اينست كه كلام بمخالفت آن غلط نميشود.

سيوطى در كتاب اتقانش گويد: قاعده تجويد بازگشتش بكيفيّت وقف و اما له و ادغام و احكام همزه و ترفيق و تفخيم و مخارج حروف است.

ميگويم. امّا ترفيق و تفخيم نميدانم چيزى از آن را كه واجب باشد و امّا مخارج حروف رعايت آن واجب است.

( شعرايى)( مترجم گويد: مثل حروف شفهيه كه لب باشد لام و ميم كه از لب صادر شود و حروف حلقيه كه همزه و ح و خ و غ كه از گلو بايد اداء شود و ص كه از وسط دهان و ض كه از كنار زبان گفته ميشود و دال و ذال كه از سر زبان بيرون آيد) و امّا وقف و ادغام و همزه بعضى از آن رعايتش واجب و بعضى از آن واجب نيست و اخفاء ملحق بادغام است و امّا اماله پس چيزى از آن واجب نيست مگر كلمه( مجراها) در سوره هود اگر بفتح و زبر ميم قرائت شود( مجراها زيرا قاريان قرآن بعضى اماله نموده و بفتح خوانده و بعضى هم بفتح و ضمّ هر دو خوانده و تجويز كرده‌اند.

( شعرايى)

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 26  صفحه : 22
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست