نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 25 صفحه : 7
اينكه گاهى سبح و گاهى يسبّح فرموده آن
اشاره بدوام تنزيه است در- گذشته و آينده.
((الْمَلِكِ)) يعنى: تواناى بر تصرّف
چيزها.
((الْقُدُّوسِ)) يعنى: مستحق تعظيم و پاك از
هر نقص.
((الْعَزِيزِ)) توانايى كه چيزى بر او محال
و ممتنع نيست.
((الْحَكِيمِ)) داناى چنان كه هر چيز را
بجاى خويش ميگذارد.
جهان چون چشم و خال و خط و ابروست
كه هر چيزى بجاى خويش نيكوست
عسل در باغ هست و غوره هم هست
زليخا هست و مريم كوره هم هست
مجاهد و قتاده گويند:
(هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ)
يعنى: در ميان عرب حجاز كه مردمى بيسواد بودند نميخواندند و نمىنوشتند و پيامبرى
بايشان مبعوث نشده بود.
و بعضى گفتهاند: يعنى اهل مكّه براى اينكه مكّه را ام القرى مينامند[1]
[1] مترجم گويد: اين قول حقى است، زيرا اين قول ريشهاش بيانات
صريح ائمه معصومين : مخصوصا حضرت جواد الأئمه 7 است، و مرحوم
صدوق عليه الرحمه باسناد صحيح و معتبر خودش در كتاب معانى الاخبار ص 53 طبع قم
1379 در حديث 6- از حضرت ابا- جعفر محمد بن على الرضا 7 نقل كرده كه
جعفر بن محمد راوى گويد گفتم: چرا اى پسر رسول خدا پيامبر را امّى ميگويند، فرمود:
مردم( يعنى سنّىها) چه ميگويند، گفتم خيال ميكنند كه او سواد نوشتن نداشت براى
اين امّى بيسواد باو ميگفتند، حضرت فرمود: دروغ گفتند لعنت خدا بر آنها باد، چگونه
اينطور بوده و حال آنكه خدا ميفرمايد: هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي- الْأُمِّيِّينَ
رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ
الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ ...( پس چگونه چيزى را كه نميدانست بديگران بياموزد، قسم
بخدا كه رسول خدا6 به هفتاد و دو و يا هفتاد و سه زبان ميخواند و مينوشت و او
را از اين جهت امّى ناميدهاند كه از اهل مكّه بود، و مكّه از امّهات قراء بوده و
مؤيّد اين قول خداى عزّ و جلّ است، لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها.
مترجم گويد منتهى اين نيروى علمى آن حضرت حصولى بود نه تحصيلى
و اين خود معجزه بزرگ بود كه آن حضرت با نخواندن درس چنين بود.
چنان كه حافظ گويد:
نگار من كه
بمكتب نرفت و خط ننوشت
بغمزه مسئله
آموز صد مدرس شد
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 25 صفحه : 7