نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 25 صفحه : 280
ذراع است.
سويد بن نجيح گويد: تمام اهل آتش در اين سلسله هستند و اگر حلقهاى
از آن را بر كوه گذارند آن كوه از حرارت آن آب شود. سپس خداوند سبحان فرمود:
(إِنَّهُ كانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ) زيرا او ايمان نياورد بخدايى كه بزرگ است شأن او يعنى در دار تكليف
موحّد بخدا نبود و او را تصديق نكرد.
(وَ لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ) و
مردم را به طعام دادن فقير ترغيب نميكرد. و مسكين نيازمند بينوا است. يعنى منع
ميكرد زكات و حقوق واجبه را از مستمندان.
(فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هاهُنا حَمِيمٌ) پس
براى او در اين روز دوستى يعنى رفيقى سودمند بحال او باشد نيست.
(وَ لا طَعامٌ) يعنى و براى او در اين روز
طعامى نيست.
(إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ) و آن چرك و خون اهل
آتش و چيزيست كه از اهل آتش جارى ميشود. پس طعام چيزيست كه براى خوردن آماده شده
باشد و براى همين خاك را طعام انسان نميگويند. پس چون چرك و خون آماده براى خوراك
اهل آتش شده براى آنها طعام ميباشد.
و بعضى گفتهاند: اهل آتش چندين طبقه و گروهند. بعضى از ايشان طعامش
غسلين است و برخى از آنها طعامش زقّوم است و گروهى از آنها طعامش ضريع است زيرا در
جاى ديگر فرموده نيست براى ايشان طعامى مگر از ضريع.
قطر گويد: ممكن است ضريع همان غسلين باشد. پس از آن به دو
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 25 صفحه : 280