responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 25  صفحه : 261

گويد:

كسع الشّتاء بسبعه غبر

ايّام شهلتنا، مع الشّهر

فبامر و اخيه مؤتمر

و معلّل و بمطفى الجمر

فاذا انقضت ايّام شهلتنا

بالصّن و الصّنبر و الوبر

ذهب الشّتاء موليا هربا

و اتتك واقدة من الخبر

زد پس گردنش بسبب هفت شبى كه از ايّام عجوز باقيمانده بود و برفتن ايّام عجوز و تمام شدن ماه (اسفند) زمستان تمام شد. پس شروع كردن شمردن نامهاى سرما پير زن و گفت (1) آمر (2) برادرش مؤتمر (3) معلل (4) مطفئ الجمر پس در اين هنگام ايّام پير زن منقضى شود بسبب رفتن (5) صن (6) و الصّنبر (7) و وبر زمستان پشت كرده و فرار كند و ميآيد تو را نمونه‌اى از گرماى تابستان.

((حُسُوماً)) ابن عبّاس و ابن مسعود و حسن و مجاهد گويند يعنى پى در پى كه برايش فترت و فرجه‌اى نيست مثل اينكه شرّ مرتبا برايشان باريد تا مستأصل و بيچاره‌شان نموده است.

كلبى و مقاتل گويند: يعنى هميشه.

خليل گويد: يعنى قاطعه كه قطع كرد ايشان را قطع كردند تا نابود كند آنها را.

عطيه گويد: بادهاى تند ميشوم كم فايده كه خير را از اهلش بريد.

(فَتَرَى الْقَوْمَ‌) يعنى در اين روزها و شب ميبينى.

((صَرْعى‌)) يعنى مصروعين و بزمين افتادگان.

(كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ) مثل ايشان مثل تنه‌هاى درختان خرما

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 25  صفحه : 261
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست