responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 25  صفحه : 134

پس زن عبد اللَّه چون عوام بود خيال كرد كه عبد اللَّه قرآن خوانده گفت امّا چون قرآن خواندى پس تو را تصديق كردم‌[1].

پس رسول خدا را خبر داد. و آن حضرت بعد از آنكه تبسّم نمود فرمود بهترين شما آن كس است كه با زنانش بخوبى رفتار كند. و علماء اختلاف كرده‌اند درباره كسى كه بزنش بگويد: انت علىّ حرام. تو بر من حرامى مالك بن انس گويد: آن سه طلاق است. ابو حنيفه گويد اگر به اين جمله قصد ظهار كند ظهار است و اگر قصد ايلاء كند ايلاء است و اگر قصد طلاق طلاق بائن است كه ديگر حقّ رجوع ندارد. و اگر قصد سه طلاق كند سه طلاق است و اگر قصد دو طلاق كند پس يك طلاق بائن است و اگر برايش قصدى نبوده پس آن يمين و سوگند است.

شافعى گويد: اگر با جمله مذكور قصد طلاق كند طلاق و اگر، اراده ظهار نمود ظهار است و اگر برايش قصد و نيّتى نبوده پس آن قسم است، و از ابن مسعود و ابن عبّاس و عطار روايت كرده كه آن قسم است.

اصحاب ما اماميّه گفته‌اند: بگفتن اين جمله چيزى لازم نميشود و وجود آن مثل عدم است و آن گفته مسروق است و خداوند در آن كفّاره واجب كرده است براى اينكه پيغمبر 6 قسم خورد كه با كنيز خودش- نزديك نشود و با او شربت عسل ننوشد، پس خداوند بر او واجب كرد كه از قسمش كفّاره داده و برگردد باباحه چيزى كه حرام كرده بود، و بيان‌


[1] زن عبد اللَّه خيال كرد كه اشعار مذكور آيات قرآنست و باور كرد كه شوهرش جنب نبوده و با كنيزش آميزش نكرده و براى همين، قرآن خوانده است. و قول او كما لاح معروف تشبيه كتاب خداست به ستاره معروف كه در صبح آشكار ميشود.

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 25  صفحه : 134
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست