نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 24 صفحه : 363
ابن زيد گويد: آنهايى كه با او بودند از
پيامبران.
((إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ)) وقتى كه بخويشان
كفارشان گفتند:( (إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ)) ما
بيزاران از شمائيم و شما را دوست نداريم.
((وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ)) و
نيز بيزاريم از آنچه كه ميپرستيد از غير خدا يعنى و بيزاريم از بتهايى كه مپرستيد،
و ممكنست كه (ما) مصدريّه باشد پس معنى چنين است و از عبادت شما بتها را.
((كَفَرْنا بِكُمْ)) كافر شديم بشما، يعنى
ميگويند بايشان كه ما انكار كرديم دين شما را و انكار كرديم معبود شما را.
((وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ
أَبَداً)) و ظاهر شد بين ما و بين شما دشمنى و خصومت هميشگى، پس ميان ما
موالاتى در دين نميباشد.
((حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ)) تا
اينكه ايمان آوريد بخداى يكتا، يعنى پس تصديق كنيد وحدانيّت و يكتايى خدا و اخلاص
توحيد و عبادت را براى او.
فراء گويد: خداى تعالى ميفرمايد اى حاطب تأسّى و اقتداء بابراهيم «ع»
و خويشان او كن و تبرى و بيزارى بجواز ايشان، چنان كه او بيزارى نمود از ايشان،
يعنى: از خويشان كافرش.
((إِلَّا قَوْلَ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ)) يعنى اقتداء و تقليد بابراهيم كن در هر موردى مگر در اين قول، پس
پيروى از او نكن در اين قول زيرا كه آن حضرت 7 البتّه استغفار كرد براى
پدرش از ميعادى كه او را وعده داده بود كه ايمان آورد، پس چون براى او روشن شد كه
دشمن خدا است تبرى كرد از او[1].
[1]- در جاى خود ثابت شده كه آذر عموى ابراهيم 7 بود
نه پدرش( زيرا كه نميشود پدر پيامبرى چون حضرت ابراهيم 7 مشرك و كافر
باشد چون پدر آن حضرت از پدران پيامبر ما 6 است كه خدا
درباره او فرمود:( وَ تَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ) و گردانيد تو را در اصلاب
پدران مؤمن و سجده كننده و در زيارت آن حضرت هم ميخوانيم اشهد انّك كنت نورا فى
الاصلاب الشامخه و الارحام المطهّره، گواهى ميدهم كه نورى در صلبهاى پاك و بلند و
رحمهاى طاهره و پاكيزه بودى، خلاصه اطلاق پدر به آذر عموى حضرت ابراهيم خليل 7 مجاز است نه حقيقت، چون كه پدر واقعى او تارخ بود نه آذر ...
( مترجم)
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 24 صفحه : 363