كه گويا گفته است: (حبلها مصروم) زيرا بعد از آن آمده است:
(أم
هل كبير بكى لم يقض عبرته
اثر الأحبة يوم البين مشكوم)
سپس خداوند بزرگ ميفرمايد:
(قُلْ) يعنى: اى محمد به آنان بگو:
(تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصِينَ) يعنى: اگر شما منتظر مرگ و حوادثى براى من هستيد، من نيز براى شما
انتظار مرگ و حوادث روزگار را دارم، البته با اين فرق كه انتظار كفار نسبت به مرگ
پيامبر و مؤمنين عملى است زشت و نابجا، اما از آن طرف انتظار پيامبر نسبت به وقوع
حوادثى براى كفار انتظارى پسنديده و بمورد است، و قوله (فتربّصوا) گر چه بصيغه امر
است ولى منظور از آن تهديد كفّار است.
(أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلامُهُمْ بِهذا)؟
يعنى: و آيا اين عقلهاى آنان است كه به آنان فرمان ميدهد اينگونه حرفهايى بزنند و
در انتظار مرگ تو باشند؟ مفسرين گويند بزرگان قريش به (احلام و عقول) توصيف
ميشدند، و لذا خداوند اين عقول و احلام را مورد تحقير و ملامت قرار داده است، زيرا
كه براى آنان نتوانستهاند اين خاصيت را داشته باشند كه بين حق و باطل را تميز
دهند، آن گاه خداوند خبر از سركشى آنان داده ميفرمايد:
(أَمْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ) مجاهد آن را (بل هم
قوم طاغون) خوانده است، و اينجا بل در معنى به ام نزديك است، با اين فرق كه ما بعد
بل متيقن است، ولى ما بعد أم مشكوك ميباشد، و باين معنى است كه عقلهاى آنان ايشان
را به اين