نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 23 صفحه : 12
و هاء در (رأوه) به(
(بِما تَعِدُنا)) باز مىگردد در (فَأْتِنا
بِما تَعِدُنا).
(عارِضاً) يعنى ابرى كه در گوشهاى از
آسمان عارض مىگردد، و سپس تمامى آسمان را فرا مىگيرد.
(مُسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ)
مىگويند: قوم عاد مدّتها باران بر آنان نمىباريد، خداوند ابرى سياه به سوى آنان
رهسپار كرد كه از صحرايى به نام (مغيث) (يعنى باران دهنده) به سوى آنان آمد، همين
كه قوم عاد اين ابر را مشاهده نمودند كه در پهنه آسمان ظاهر شده، و به سوى دشتهاى
آنان سرازير مىشود، به يكديگر مژده و بشارت مىدادند.
(قالُوا هذا عارِضٌ مُمْطِرُنا) و
مىگفتند: اين ابر كه ظاهر شده است براى ما باران به ارمغان آورده است، و (هذا عارِضٌ مُمْطِرُنا) در تقدير) هذا سحاب ممطر
ايّانا) خواهد بود، زيرا ممطر نكرده است، چون صفت عارض است، آن گاه هود (ع) فرمود:
(بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ)
يعنى: آن طور كه خيال مىكنيد نيست، بلكه اين همان عذابى است كه من براى شما وعده
مىكردم و شما در آمدن آن شتاب داشتيد، آن گاه آن را تفسير كرده مىفرمايد:
(رِيحٌ فِيها عَذابٌ أَلِيمٌ)
يعنى: اين ابر، بادى است كه در آن عذابى دردناك نهفته است، بعضى هم گفتهاند اين
سخن گفتار خداوند بزرگ است.
(تُدَمِّرُ كُلَّ شَيْءٍ بِأَمْرِ رَبِّها)
يعنى: بادى است كه بر هر چيز وزد از مردم و چهار پايان و اموال همه را نابود
مىسازد.
هود و همراهانش از مؤمنين در باغى از مردم كناره گرفتند و از اين باد
جز نسيمى روح افزا به آنان چيزى نمىرسيد.
از عمر بن ميمون نقل شده است كه اين باد از مردم عاد شتران با هودج
را به هوا مىبرد، بطورى كه بين آسمان و زمين به اندازه يك ملخ به چشم مىآمد
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 23 صفحه : 12