گوش آنان شهادت ميدهد كه چه سخنانى از دعوت بسوى حقّ شنيده و از آن
رو گردان شدهاند، و آن را نپذيرفتهاند، و چشمان آنان شهادت ميدهند كه چه
نشانههايى را كه دليل بر وحدانيت خدا بوده است ديدهاند، ولى باز هم ايمان
نياوردهاند، و نيز ديگر اعضاء بدنشان شهادت ميدهند كه چه اعمالى انجام دادهاند و
چه گناهانى مرتكب شدهاند.
درباره طرز شهادت اعضاء و جوارح بدن دو قول است:
1- خداوند اعضاء و جوارح را بصورت موجود زندهاى در مىآورد، و آنان
را مجبور باعتراف و شهادت نسبت بكارهاى صاحبان خود مىنمايد.
2- خداوند خودش شهادت ميدهد ولى بوسيله اين اعضاء ظاهر ميشود، و نسبت
شهادت به اين اعضاء مجاز خواهد بود.
3- و در اين مورد وجه سوّمى نيز گفتهاند كه خداوند در اين اعضاء و
جوارح نشانههايى ظاهر ميسازد كه دلالت كند بر اينكه صاحبان آنها سزاوار آتش دوزخ
ميباشند، و اين نشانهها را مجازا شهادت ناميدهاند همانگونه كه ميگويند: چشمان تو
شهادت ميدهند كه ديشب بىخوابى كشيدهاى.
و از ابن عبّاس و ديگر مفسّران نقل كردهاند كه مراد از (جلود)
پوستهاى بدن آلتهاى تناسلى افراد است كه از آن به پوست بدن كنايه آمده است[1]
[1] تفسير برهان جلد 4 صفحه 108( ... از حضرت صادق( ع) روايت شده
است كه ضمن حديثى فرمودند: سپس خداوند وظيفه قلب و زبان و چشم و گوش در يك آيه
منظّم بيان كرده ميفرمايد:« وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ
عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ) و منظور از جلود
آلتهاى تناسلى و رانهاى آنان است».
و در تفسير علىّ بن ابراهيم قمّى جلد 2 صفحه 264 آمده است كه
اين آيه درباره قومى است كه اعمالشان بر آنان عرضه ميشود و منكر آن ميشوند، و
ميگويند: ما از اين كارها به هيچ وجه خبر نداريم، آن گاه فرشتگانى كه نويسنده
اعمال آنها هستند گواهى ميدهند كه اين اعمال مربوط بآنان است، حضرت صادق( ع)
فرمودند: آنان بخداوند عرض ميكنند، پروردگارا اينان فرشتگان تو هستند و بنفع تو
شهادت ميدهند، و بخدا سوگند ميخورند كه هيچكدام اين اعمال را انجام ندادهاند، و
اين معنى در اين آيه بآن اشاره شده است.
يعنى:« روزى كه خداوند آنان را همگى بر مىانگيزد، براى خدا
سوگند ميخورند همانگونه كه براى شما سوگند ياد ميكنند» و اينان همان كسانى هستند
كه حقّ امير المؤمنين( ع) را غصب كردند، اينجا كه ميرسد خداوند مهر سكوت بر
زبانشان ميزند و اعضاء و جوارح بدنشان را بزبان ميآورد، آن گاه گوش هر سخن حرامى
را كه شنيده است بر آن شهادت ميدهد، چشم هر چيز حرامى را كه ديده است بر آن گواهى
ميدهد، دست بر آنچه حرام گرفته است شهادت ميدهد، يا بهر سو كه حرام بوده و رفته
است شهادت ميدهد، آلت تناسلى هر كار حرامى مرتكب شده شهادت ميدهد. سپس خداوند
دوباره زبان آنان را بسخن ميآورد( زبان به اعضاى بدن ميگويد: چرا بزبان ما شهادت
داديد؟ اعضاء و جوارح در پاسخ گويند همان خدايى كه هر چيز را بسخن در آورده است،
همان خدايى را كه ابتدا شما را آفريد و بسوى او باز خواهيد گشت شما گناهانتان را
نميتوانستيد از اعضاء بدنتان پنهان سازيد كه بزيان شما گواه نباشند) ...
« و منظور از پوستهاى آلت تناسلى انسان است ...»
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 22 صفحه : 36