responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 21  صفحه : 191

آنچه گمان نمى‌كردند. و نمودار شد براى ايشان بديهاى آنچه كسب كردند و فرايشان گرفت آنچه مسخره مى‌كردند. و چون انسان را گزندى رسد بخواند ما را سپس چون او را از جانب خودمان نعمتى دهيم گويد: همانا داده شده‌ام آن را بر علمى، بلكه آن فتنه است و لكن اكثر مردم نمى‌دانند. محققا گفته است آن را كسانى كه پيش از آنان بودند پس بى‌نياز نكرد از ايشان آنچه را كه بودند كسب مى‌كردند.

تفسير:

زمانى كه خداوند سبحان دليلها را ذكر كرد و مردم در آنها نظر نكردند و مواعظ را بيان فرمود از آنها پند نگرفتند، پيامبر خود را دستور فرمود، با آنان محاكمه كند تا انجام دهد درباره ايشان آنچه استحقاق داشتند. پس گفت:

(قُلِ‌) (بگو) اى محمد 6 بخوان به اين دعا( اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌) (اى خداوند پديد آورنده آسمانها و زمين) يعنى اى آفريدگارشان و ايجاد كننده آسمانها و زمين‌( عالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ) (داناى نهان و آشكار) يعنى داننده آنچه علمش از همه مردم پنهان است و اى داننده آنچه مردم مشاهده مى‌كنند و مى- دانند.

(أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبادِكَ‌) (تو حكم كنى ميان بندگانت) روز قيامت‌( فِي ما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ‌) (در آن چه بودند در آن اختلاف مى‌كنند) در اين دنيا در امر دينشان و دنياشان و تفصيل بده ميان آنان به حق در حقوق و مظالم، يعنى حكم كن ميان من و قوم من به حق، و در اين بشارتى است براى مؤمنان به پيروزى و نصرت، زيرا خداوند كه پيغمبر خود را امر به دعا مى‌كند ناچار اجابت مى‌كند.

از «سعيد بن مسيب» نقل شده كه گفت: من آيه‌اى را در قرآن ميشناسم كه كسى نخواند آن را كه بواسطه آن از خداوند سؤال كند مگر آن كه خدا به او

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 21  صفحه : 191
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست