responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 20  صفحه : 88

بودند كشت و پاره‌اى گفتند چهار صد و پنجاه نفر مرد بودند، و هفتصد و پنجاه نفر هم اسير گرفتند.

و روايت شده كه ايشان بكعب بن اسد كه رسانه و رسول آنها بود نزد پيامبر 6 گفتند اى كعب چه ميبينى كه پيامبر با ما خواهد كرد كعب گفت آيا در هر موقع و مكان خواهيد گفت مگر نمى‌بينيد كه پيغمبر 6 ول نميكند نزاع نميكند و هر كس از شما رفت برنميگردد بخدا قسم كشتن است وحى بن اخطب دشمن خدا را آوردند كه بر تنش حلّه‌اى بود كه خواهرش آن را از هر طرف پاره كرده بود مثل جاى بند انگشتها كه شايد از تنش بيرون بياورند و دو دست او را با ريسمانى بگردنش بسته بودند پس چون رسول خدا 6 را ديد فرمود اما بخدا قسم من خود را بدشمنى تو ملامت نميكنم و لكن كسى كه خدا را ترك كند خوار و بيچاره خواهد شد.

آن گاه فرمود: اى مردم اعتراضى بامر خدا نيست كتاب خدا و تقدير او متصلا بر بنى اسرائيل نوشته شده است سپس نشست و امر كرد گردن او را زدند، آن گاه رسول خدا 6 زنان و كودكان و اموالشان را ميان مسلمين تقسيم نمود و اسيرانشان با سعد بن زياد انصارى فرستاد بطرف نجد تا در آنجا فروخته و پول آن را اسب و سلاح خريدارى كند.

گويند: چون اعدام بنى قريظه تمام شد جراحت پاى سعد بن معاذ باز شد و خون از آن جارى شد و پيامبر او را برگردانيد به خيمه‌اى كه برايش در كنار مسجد زده بودند.

و از جابر بن عبد اللَّه انصارى روايت شده كه جبرئيل 7 نزد پيامبر خدا 6 آمد و گفت اين بنده شايسته خدا كيست كه مرده و درهاى‌

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 20  صفحه : 88
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست