نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 20 صفحه : 59
آن منصوب شده بنا بر ذمّ.
(كَالَّذِي يُغْشى عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ)،
يعنى ديدگان آنها دور ميزند دور زدنى مانند دوران چشمهاى آن كسى كه مرگ بر او فرود
آمده و در حال سكرات افتاده، پس كاف صفت مصدر محذوف است و گاهى حذف ميشود بعد از
كاف مضاف و مضاف اليه.
هلم: معنايش اقبل و تعال يعنى بيا ميباشد، و اهل حجاز براى واحد و
اثنين و جمع يكى و دو تا و جمع و مذكر و مؤنث هلّم بلفظ مفرد مى گويند و آن لمّ
است كه بآن هاء تنبيه اضافه شده سپس الف هاء از آن- حذف شده زيرا آن يك چيز شده
مانند قول ايشان ويله و اصل آن ويل لامه است، پس چون آن را يك چيز قرار دادند (لا)
را حذف كرده و تغيير دادند، و امّا بنى تميم: پس آن را مانند تصريف فعل صرف نموده
و ميگويند هلّم يا رجل و هلّما و هلمّوا يا رجال و هلمى يا امرأه و هلما و هلمن يا
نساء لكن ايشان بطور قطع آخر مفرد آن را فتحه ميدهند.
تفسير:
چون خداوند سبحان سختى جنگ را در روز خندق بيان كرده، و گفت:
(هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ)
يعنى مؤمنان در آنجا آزمايش و آزمون شدند تا آنكه بر تو حسن عقيده و ايمان و
صبرشان ظاهر شود بر آنچه را كه خداوند ايشان را امر فرموده بآن از پيكار و جهاد با
دشمنان، پس آنكه ايمانش ثابت و قوى بود معلوم و آنكه هم كه ضعيف الايمان بود
شناخته شد.
(وَ زُلْزِلُوا زِلْزالًا شَدِيداً)
يعنى تكان خوردند بسبب ترس تكان
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 20 صفحه : 59