responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 20  صفحه : 57

13 نام دارد: 1- مدينه 2- يثرب 3- طيبه 4- طابه 5- دار 6- سكينه 7- حابر 8- محبوره 9- محبه 10- محبوبه 11- عذراء 12- مرحومه 13- يندد است، پس اين 13 نام است.

و العوره: هر چيزيست كه در مرز و جنگ از آن ميترسند، و مكان معور و دار معوره هر گاه حفاظى نداشته باشد.

القطر: الناحيه و جانب و كنار چيز را گويند و جمع آن اقطار است، ميگويند: طعنه. نيزه‌اى بر او زد فقطره هر گاه او را بيكى از دو پهلويش بياندازد.

التعويق: بمعناى تثبيت ثابت ماندن و حركت نكردن است، و العوق بمعناى منصرف كردن است و رجل عوق و عوقه مرديست كه مردم را از كار خير منصرف ميكند.

و البائس: جنگ و اصلش شدّة و سخت گيرى است.

و الاشحة: شجع و شح بمعناى بخل با حرص است، ميگويند شحّ يشح و يشح با ضمّ شين است و فتح آنست.

و السلق: اصلش الضرب و سلق يعنى صاح و از آنست خطيب مسلق و مسلق فصيح را گويند سلقته بالكلام ناروايى باو گفتم، و در حديث آمده كه از ما نيست كسى كه در موقع مصيبت صدايش را بلند كند يا سر و موى خود را در وقت مصيبت به تراشد، گفته شده كه فلانى لطمه و سيلى بصورت خود مى زند.

الحديد: ضد كليل زبان تيز و تند را گويند جمعش حداد است.

و الاحزاب: جمعيتها و گروه‌ها را گويند، مفردش حزب‌

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 20  صفحه : 57
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست