نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 20 صفحه : 423
و آخرين دعاء ايشان(
أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ) و ششم
ثواب گوش( لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً)[1]
نميشنوند در آن سخن بيهودهاى را، و هفتم ثواب چشم و تلذ الاعين[2]
و ديدگان لذت ميبرند.
(فاكِهُونَ) ابن عباس گويد: يعنى مسرور
و خوشحالند، و بعضى گويند نعمت دادگانند كه تعجّب ميكنند بآنچه را كه در آنست از
نعمتها، ابو زيد گويد فكه انسان پاك طينت خندان را گويند، رجل فكه و فاكه مرد
خندان رو و بشاش و براى آن فعلى شنيده نشده در ثلاثى مجرد.
و ابو مسلم گويد: آن از فكه گرفته شده و آن كنايه از احاديث صحيح، و
پاكيزه است.
و بعضى گويند: فاكهون صاحبان ميوه را گويند چنانچه ميگويند لاحم شاحم
يعنى صاحب گوشت و چربى و عاسل يعنى صاحب عسل، حطيئه گويد
و غررتنى و زعمت انّك
لابن فى الصيف تامر
و تو مرا مغرور كردى و گول زدى و پنداشتى كه تو در تابستان صاحب شير
و خرما هستى، شاهد اين بيت لابن و تامر است كه بمعناى صاحب شير و خرما آمده سپس
خداى سبحان از حال ايشان خبر داده و گفت:
(هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ) يعنى (ايشان و همسرانشان در
دنيا از كسانى كه موافقت كردند ايشان را بر ايمانشان در پرده از تابش آفتاب و سوزش
آنند پس ايشان در مثل اين حال پاكيزه از سايبانههايى كه حرارت و گرمى و يا سردى
در آن نيست.