نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 20 صفحه : 403
(مِنْهُ النَّهارَ) يعنى
ميكنيم از آن و بيرون ميآوريم نور خورشيد را، پس هوا تاريك ميماند چنانچه بوده
براى آنكه خداى سبحان هوا را روشن ميكند بروشنايى خورشيد پس هر گاه از آن روشنايى
كنده شد يعنى محو و نابود شد تاريك مى ماند.
و بعضى گفتهاند: جز اين نيست كه خداى سبحان فرمود ما از شب روز را
بيرون ميآوريم براى آنكه خداى تعالى شب را مانند جسمى قرار داده براى تاريكيش و
روز را مثل پوستى بر آن و بعلّت اينكه روز عارض است بر شب پس آن مانند لباس و پوشش
ميماند و شب اصل است، پس او مانند جسم است و گفته اوست:(
فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ) يعنى داخل ميشوند در تاريكى
شب كه نورى و روشنايى بر ايشان در آن نيست.
(وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها)
يعنى و دليل ديگرى براى ايشان خورشيد است، و در قول خدا("
لِمُسْتَقَرٍّ لَها") چند قول است:
1- جماعتى از مفسّرين گفتهاند: خورشيد حركت ميكند براى پايان عمرش در
موقع سپرى شدن دنيا، پس همواره حركت و سير ميكند تا دنيا آخر شود. ابو مسلم گويد:
و اين معنا با معناى لا مستقر لها يكيست يعنى برايش قرار و توقفى نيست تا دنيا
تمام شود.
2- قتاده گويد: كه خورشيد براى يك وقت سير و حركت ميكند و از آن
تجاوز نميكند و متخلف نميشود.
3- اينكه خورشيد حركت ميكند بسوى دورترين منازلش در زمستان و تابستان
كه از آن تجاوز نميكند و كم هم نميگذارد و مقصود اينست كه براى آن در بلندى حدّيست
كه از آن تجاوز نميكند و بكمتر آنهم منقطع نميشود و نيز براى
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 20 صفحه : 403