نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 20 صفحه : 402
رؤبه گويد:
فى خدر مياس الدمى معرجن
در گوشه خلوت متحيّر چون بتى از عاج نشسته است.
اعراب:
(" وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ") تقديرش ذا منازل، سپس مضاف را حذف و مضاف اليه قائم مقام او شده و
جايز نيست بدون حذف مضاف باشد زيرا قمر غير منازل است و جزء اين نيست كه در منازل
سير ميكند و ممكن است كه منازل منصوب باشد بنا بر ظرفيت براى آنكه محدود است، و
فعل به محدود نميرسد جز با حرف جر مثل" جلست فى المسجد" نشستم در مسجد و
جايز نيست جلست المسجد گفته شود.
تفسير:
آن گاه خداى سبحان خود را تنزيه نمود و بزرگى ذات مقدّس دلالت ميكند
بر اينكه اوست آن خدايى كه مستحق نهايت حمد و غايت شكر است، پس گفت:
(سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها)
يعنى تنزيه و تعظيم و مبرّا از بدى مخصوص آن خداييست كه آفريد صنفها و شكلها از
چيزها را پس حيوان بر شباهت و هم شكلى نر است بماده و همچنين درختان خرما و حبوبات
امثال همند و انجيل و انگور و امثال آنها اشباه و هم شكلند و براى همين گفت:
(مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ) يعنى از ساير
روئيدنىها( وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ) يعنى و آفريد از
ايشان فرزندان جفت پسران و دختران( وَ مِمَّا لا
يَعْلَمُونَ) و از آنچه كه نميدانند از چيزهايى كه در شكم زمين و ته درياهاست پس
آنها را مشاهده نميكنند و خبرشان هم بايشان نميرسد.
(وَ آيَةٌ لَهُمُ) يعنى و دلالت و نشانه ديگرى
براى ايشان( اللَّيْلُ نَسْلَخُ)
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 20 صفحه : 402