responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 20  صفحه : 339

و حال آنكه بايد افضل مقدم باشد، جواب آنست كه ايشان گاهى ادنى و پائين‌تر را در ذكر بر افضل و بالاتر مقدّم ميدارند، خداوند سبحان گويد:( يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ)[1] شب را داخل در روز ميكند، و فرمود،( يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ إِناثاً، وَ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ الذُّكُورَ)[2] مى‌بخشد بهر كس خواهد دختر و ميدهد بهر كس كه خواهد پسر، و فرمود،( خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ)[3] ايجاد كرد مرگ و زندگى را، و فرمود،( فَمِنْكُمْ كافِرٌ وَ مِنْكُمْ مُؤْمِنٌ‌)[4] پس بعضى از شما كافر و برخى هم مؤمنين است.

و بعضى گفته‌اند: ظالم را مقدّم داشت براى آنكه مأيوس و نااميد از رحمت حق نشود، و سابق را مؤخّر انداخت براى آنكه معجب و مغرور بعلمش نگردد و بعضى گفته‌اند: فقط ايشان را باين ترتيب و نظم مرتّب فرمود بنا بر مقامات و حالات مردم براى آنكه ايشان بر سه حالتند: 1- معصيت 2- غفلت 3- توبه و تقرّب، پس هر گاه گناه كند او ظالم و ستمكار بخويش است و چون توبه نمود مقتصد و معتدل خواهد بود و هر گاه توبه‌اش درست و جهادش با نفس زياد شد متصل بخدا شده و از جمله سابقين خواهد بود[5]


[1]- سوره فاطر آيه: 13.

[2]- سوره شورى آيه: 49.

[3]- سوره تبارك آيه: 2.

[4]- سوره تغابن آيه: 2.

[5]- مترجم گويد: حاكم ابو القاسم حسكانى در شواهد التنزيل طبع بيروت ص 104 ج 3 باسنادش از ابى حمزه ثمالى از حضرت على بن الحسين( ع) روايت نموده گويد: من در خدمت آن حضرت نشسته بودم كه دو نفر مرد از اهل عراق آمده و گفتند اى فرزند رسول خدا6 ما آمده‌ايم كه بما خبر دهيد از آياتى از قرآن، فرمود: كدام آيه، گفتند آيه، ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا.

فرمود: اى اهل عراق مردم چه ميگويند، گفتند ميگويند درباره امّت محمد" ص" است، پس على بن الحسين( ع) فرمود: امّت محمد تمامى در بهشتند. ابو حمزه گويد، من در ميان مردم گفتم يا بن رسول اللَّه، بفرما اين آيه درباره كى نازل شده، فرمود و اللَّه درباره ما اهل بيت نازل شده قسم به خدا درباره ما خاندان نازل شده، بخدا سوگند در شأن ما نازل شده.

گفتم خبر بده ما را كه ظالم لنفسه در ميان شما كيست؟ فرمود آنكه، حسنات و سيّئاتش يكسان باشد و او در بهشت است، پس گفتم مقتصد( معتدل) كدام است؟ فرمود آنكه خدا را در منزلش عبادت كند تا مرگ به سراغش آيد، گفتم، سابق بالخيرات كيست؟ فرمود: آنكه شمشيرش را- كشيده و براه پروردگارش دعوت كند.

در همان كتاب و همان ج و ص باسنادش از زيد بن على( ع) روايت نموده در قول خدا،( ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ ...) فرمود ظالم بنفسه از ما آنست كه با مردم آميزش داشته و داخل آنها باشد و معتدل، عابد و سابق بالخيرات آنست كه با شمشير كشيده بسوى خدا بخواند.

و نيز در آن كتاب ص 105 ج 2 باسنادش از عبد على از على 7 آورده كه از رسول خدا6 از تفسير اين آيه سؤال كردم فرمود ايشان ذريّه و فرزندان تو ميباشند هر گاه روز قيامت شود از قبرهايشان بر سه صنف و گروه بيرون ميآيند: 1- ظالم لنفسه آنكه بدون توبه مرده 2- مقتصد آنكه حسنات و سيّئاتش از ذريّه تو يكسانست 3- سابق بالخيرات آنكه از ذريّه‌ات حسناتش زيادتر از سيّئاتش باشد.

در تفسير برهان باسنادش از احمد بن عمر گويد: از حضرت ابو الحسن رضا 7 از قول خداى عزّ و جلّ،( ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا)، پرسيدم فرمود، فرزندان فاطمه عليها سلامند، سابق بالخيرات امام است و مقتصد عارف بامام و ظالم لنفسه آنست كه امام را نميشناسد.

و از محمد بن حسن صفّار باسنادش از حضرت باقر 7 روايت نموده كه فرمودند درباره اين آيه سابق بالخيرات امام است و آن آيه درباره فرزندان على و فاطمه : است.

ابن بابويه در كتاب عيون اخبار الرضا باسنادش از ريّان بن صلت( روايت كرده كه گفت حضرت رضا 7 در مرو به مجلس مأمون عليه اللعنه حاضر شد و در آن مجلس جماعتى از اهل عراق و خراسان جمع شده بودند، پس مأمون گفت خبر دهيد مرا از معناى اين آيه‌( ثُمَّ أَوْرَثْنَا- الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا) الآيه، علماء گفتند خدا اراده كرده امّت را مأمون گفت اى ابو الحسن شما چه مى‌گوييد، فرمود من آن طور كه آنها ميگويند نمى گويم، و لكن ميگويم خدا اراده فرمود از اين آيه عتره طاهره را، مأمون گفت چگونه عترت طاهره را قصد نموده، حضرت رضا 7 فرمود اگر امت را قصد ميكرد هر آينه تمام امّت در بهشت ميبودند، براى قول خداى تعالى:

(فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ) سپس جمع كند همه آنها را در بهشت، پس فرمود( جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ‌)، پس وراثت براى عترت پاك پيامبر است نه براى غير ايشان، پس مأمون گفت عترت پاك كيانند؟

فرمود، آنهايى هستند كه خدا در قرآن توصيفشان نموده و فرمود،( إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً)، و ايشان آنهايى هستند كه رسول خدا6 فرمود من گذارنده هستم در ميان شما دو چيز گران و سنگينى را كتاب خدا و عترتم اهل بيتم را، و آن دو هرگز از هم جدا نمى شوند تا در كنار حوض كوثر وارد شوند بر من، به بينيد چگونه خلاف من ميكنيد درباره آنها، اى مردم شما بآنان ياد ندهيد كه ايشان اعلم از شما هستند پس علماء گفتند اى ابو الحسن ما را خبر بده كه آيا عترت آل پيغمبرند يا غير آنند؟ حضرت رضا 7 فرمود ايشان آل پيغمبرند ...

و ابن شهر آشوب باسنادش از ابن عباس و امام محمد باقر( ع) روايت كرده كه فرمود مراد از سابق بالخيرات على بن ابى طالب( ع) است، مى‌گوييم روايت درباره اين آيه كه مقصود از آن فرزندان على و فاطمه( ع) است در- تفسير برهان و غير آن بسيار است كه محل ذكر آن نيست.

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 20  صفحه : 339
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست