نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 20 صفحه : 14
پس خداوند سبحان فرمود، خدا قرار نداده پسر
خوانده شما را فرزند شما و حال آنكه نسبت او از غير شما ثابت و مسلّم است.
(ذلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِأَفْواهِكُمْ)
اينست سخن ايشان كه بزبان خود ميگويند يعنى بدرستى كه قول شما كه مىگوييد پسر
خوانده پسر اين مرد (مقصود پيامبر 6 است چيزيست كه شما آن را بزبانتان مىگوييد
حقيقتى براى آن نزد خداى تعالى اينست.
(وَ اللَّهُ يَقُولُ الْحَقَ) و
خداست كه حق و درست ميگويد، آن چنان خدايى كه واجب است اعتقاد و ايمان باو و براى
آن حقيقتى است و آن اين است كه همسر و عيال بسبب ظهار مادر نميشود، و پسر خوانده
بسبب پسر خواندگى پسر نميشود.
(وَ هُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ) و
اوست كه راه را هدايت ميكند، يعنى براه حق ارشاد نموده و بر آن راهنمايى ميكند قول
حق تعالى است.
(ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ) يعنى ايشان را به
پدرانشان نسبت دهيد، آنهايى كه آنان را توليد كردهاند و ايشان را بآنها نسبت دهيد
يا بكسانى كه آنان را بر فراش خود بوجود آورده و همسرانشان آنان را زائيدهاند.
(هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ) آن
از جهت گفتن و حكم كردن نزد خدا درست تر و محبوبتر است.
سالم از عبد اللَّه بن عمر روايت كرده كه گفت ما زيد بن حارثه را نمى
خوانديم مگر آنكه او را زيد بن محمد ميگفتيم، تا در قرآن نازل شد:
(ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ) بخارى اين مطلب را از ابن عمر در صحيح خود آورده است.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 20 صفحه : 14