نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 2 صفحه : 56
هاجر گفت: بايد در اين مورد از ابراهيم 7 اجازه بگيرم.
ابراهيم بفاصله سه روز از اين جريان براى ملاقات آنها آمد. هاجر باو
گفت در اين مكان طايفهاى است از «جرهم» تقاضا دارند كه اجازه دهى در نزديكى ما
اقامت گزينند ابراهيم 7 با اين تقاضا موافقت كرد و هاجر به قبيله جرهم
موافقت ابراهيم 7 را اعلام نمود.
آنان در جوار اسماعيل و هاجر فرود آمدند و خيمههاى خود را
برافراشتند هاجر و اسماعيل با آنها انس گرفتند.
پس از مدتى ابراهيم 7 مجدداً براى ملاقات اسماعيل و هاجر
بمكه آمد و چون جمعيت زيادى را در اطراف آنها ديد بسيار خرسند گرديد.
اسماعيل چون بزرگ شد هر يك از افراد قبيله «جرهم» يك يا دو گوسفند
باو اهداء كردند و باين ترتيب وسيله معيشت هاجر و فرزندش كاملًا تأمين شد.
هنگامى كه اسماعيل بحد بلوغ رسيد خداوند فرمان تأسيس خانه كعبه را
بابراهيم 7 صادر فرمود ابراهيم عرضكرد پروردگارا در چه نقطهاى آن را
بنا كنم خداوند فرمود در آن نقطهاى كه قبهاى براى آدم نازل كرده بودم و آن قبه
تمام «حرم» را روشن كرده بود.
حضرت صادق 7 فرمود قبهاى كه خداوند متعال براى آدم نازل
كرده بود تا زمان نوح 7 هم چنان برپا بود ولى در روزگار طوفان نوح 7 هنگامى كه آب روى زمين را فرا گرفت خداوند آن قبه را بآسمان برد و «مكه» در
آن جريان غرق نشد و بهمين مناسبت(بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ) يعنى سرزمين «آزاد شده از غرق» ناميده شد.
و وقتى ابراهيم را بتأسيس خانه كعبه مأمور ساخت او نميدانست كه آن را
در چه نقطهاى بنا كند تا اينكه خداوند جبرائيل 7 را مأمور كرد كه موضع
خانه كعبه را با خطوطى معين كرد و پايههاى آن را از بهشت آورد و آن سنگى كه
خداوند آن را براى آدم 7 فرود آورده بود، در ابتدا از برف سفيدتر بود
اما هنگامى كه دستهاى كفّار آن را لمس كرد رنگ آن تغيير كرد و سياه گرديد.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 2 صفحه : 56