نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 2 صفحه : 254
على 7 و ابن عباس).
2- آدم و حوا در همين نقطه گرد هم آمده يكديگر را شناختند پس از آنكه
از هم جدا بودند (ضحاك و سدى و از اصحاب ما نيز بر اين مضمون روايت شده است).
3- بمناسب رفعت و بلندى اين موقف بدين اسم ناميده شده است.
4- جبرائيل ابراهيم را مناسك و اعمال ميآموخت و او ميگفت: «عرفت
عرفت» دانستم و لذا اينجا باسم «عرفات» خوانده شد. (عطا).
5- ابراهيم در شب هشتم خواب ديد كه بايد فرزندش را بكشد صبح از خواب
برخاست و همه روز را فكر ميكرد كه آيا اين امر از طرف خدا است يا نه باين مناسب
روز هشتم را بنام روز «ترويه» يعنى روز شك و فكر ميخوانند.
در شب نهم دو باره همان مطلب را خواب ديد وقتى بيدار شد دانست كه امر
خدا است و لذا بنام «عرفه» خوانده شد.
6- روايت دارد كه جبرئيل به آدم در همين سرزمين گفت: «بگناهت اعتراف
كن و اعمال و مناسكت ياد بگير» آدم گفت: پروردگارا ما بخود ستم كرديم( (رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا ...)- و
از اين جهت اين بيابان بنام «عرفات» شد.
مشعر الحرام- همان مزدلفه است كه چون نشان حج است و نيز نماز در آن و
بيتوته و دعاء در آنجا از اعمال حج مىباشد لذا بنام «مشعر الحرام» خوانده شد و
نيز «مزدلفه» اش گويند چون در آنجا دو نماز مغرب و عشاء با هم خوانده ميشده
(مزدلفه از ازدلاف بمعناى جمع و قرب و نزديكى است و چون در مشعر دو نماز يك جا و
با هم خوانده ميشود يا حاجيان در اين مكان مجتمع و نزديك بهم بعبادت مىپردازند و
يا بسبب اجتماع آدم و حوا در اين محل، لذا بنام «مزدلفه» ناميده شد).
و نيز جبرئيل به ابراهيم گفت «ازدلف الى المشعر الحرام» (بمشعر
الحرام نزديك شود) لذا بنام «مزدلفه» شد.
منى- اين سرزمين بنام منى خوانده شده چون ابراهيم آرزو كرد در آنجا
كه خدا بجاى كشتن فرزندش قربانى معيّن كند (منى بمعناى آرزو و خواهش است).
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 2 صفحه : 254