نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 19 صفحه : 49
نابود كنندهايم مردم اين شهر را همانا
مردمش بودند ستمكاران. (ابراهيم) گفت در اين شهر لوط سكونت دارد، پاسخ گفتند، ما
داناتريم بدانكه در آنست البته او را نجاتش ميدهيم و همچنين خاندانش را بجز زنش كه
از باقى ماندگان در عذاب است.
و هنگامى كه فرستادگان ما آمدند (بسوى) لوط رنجيده شد بسبب آنان و
تنگ شد تاب و توان او، گفتند نترس و اندوهگين مباش كه ما نجات دهندهايم تو و
خاندان تو را بجز زن تو كه از باز ماندگان (در عذاب) خواهد بود. همانا ما نازل
كنندهايم بر اهل اين شهر عذابى را از آسمان بواسطه آنچه را كه معصيت ميكنند.
همانا باز گذاريم از آن نشانى (و عبرتى) آشكارا براى ملتى كه از روى خرد بيانديشند.
قرائت:
لننجينه: را اهل كوفه بجز (عاصم و يعقوب) با تخفيف «جيم» و سكون
«نون» قرائت نمودهاند ولى ديگران با تشديد «جيم» خواندهاند.
انا منجوك: (ابن كثير) و تمامى اهل كوفه بجز (حفص) و (يعقوب) با
تخفيف «جيم» و سكون «نون» و بقيه با تشديد قرائت نمودهاند.
منزلون: (ابن عامر) با تشديد- زاء- و بقيه با تخفيف خواندهاند.
دليل:
«ابو على» گفته كسانى كه «لننجينه» و «انا منجوك»- را با تخفيف (جيم)
خواندهاند- دليلشان آيه(فَأَنْجاهُ اللَّهُ مِنَ
النَّارِ) است و كسانى كه با تشديد قرائت نمودهاند دليلشان آيه(وَ أَنْجَيْنَا ... الَّذِينَ آمَنُوا)
است.
در مثال گفته ميشود «نجا زيد و نجيته و انجيته»- از لحاظ لازم و
متعدى بودن- مانند «فرحته و افرحته» ميباشد و نظير آن «نزل» را ميتوان نام برد
زيرا وقتى كه متعدى كنيد «نزلته» و يا «انزلته» ميشود.
مقصود:
پس از پايان آيات گذشته- كه متضمن دعاى حضرت (لوط) نسبت بقوم خويش
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 19 صفحه : 49