نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 19 صفحه : 184
اراده بوده و سپس انجام ميدهد و در مقابل
ترديد و مردد بودن است.
و بعضى گويند: كه حزم مهيا شدن براى كارى و عزم تصميم و اراده در آن
است و در مثل گفته شده «درست در اطراف فراهم آمدن و مهيا شدن كارى فكر كن و آن گاه
كه روشن شد اقدام نما».
(وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ): و
صورت خود را بتكبر از مردم مگردان و اگر كسى با تو سخن گويد او را كوچك نشمرده و
رخسارت را بسوى ديگر توجه مده و از امام صادق (ع) و نيز ابن عباس همين تفسير روايت
شده است و در اصطلاح عرب گفته ميشود «بگردن شتر مرضى رسيده كه هميشه گردنش را كج
ميكند» پس گويا لقمان در پند خود اشاره كرده رخسار خويش را از مردم بر نگردان زيرا
هيچ مرضى براى انسان سختتر از تكبر نيست چنان كه شاعر گويد:
و كنا اذا الجبار صعر خده
اقمنا له من درئه فتقوما
زمانى كه ستمگر صورتش را از ما بر گردانيد، آن قدر در برابرش
ايستاديم تا صورتش را راست نموده بما توجهى كرد.
و از «مجاهد» آمده كه بعضى در (صعر) چنين گفتهاند كه بين انسان و
ديگران نزاع يا رنجشى باشد كه باعث شود هنگام ملاقات صورت از او بگرداند و يا
بگفته «عكرمه» كسى سلام كند و انسان از روى تكبر اعتنا نكرده صورت بگرداند.
(وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً): و
راه نرو در روى زمين خرامان.
(إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ): البته خداوند دوست ندارد متكبران فخر فروش را.
(وَ اقْصِدْ فِي مَشْيِكَ): و ميانهرو باش و
بآرامى و وقار راه برو چنان كه در آيه شريفه فرموده «آنان كه بروى زمين بآرامى راه
ميروند». «قتاده» گفته مقصود تواضع در راه رفتن است و «سعيد بن جبير» گفته مقصود
اين است كه متكبرانه راه مرو.
(وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ): و از آواز خود فرا
كشيده بآرامى و خضوع با خداوند خود سخن بگو و بعضى گفتهاند مقصود آنست كه بهنگام
سخن صدا را بلند نكرده و
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 19 صفحه : 184