نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 18 صفحه : 237
(وَ لا يُسْئَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ
الْمُجْرِمُونَ): مجرمين از گناهان خود پرسيده نميشوند.
قتاده گويد: يعنى بدون حساب داخل جهنم مىشوند. بنظر وى فرشتگان آنان
را به سيمايشان مىشناسند و بخاطر علامتى كه دارند از آنها سؤال نميكنند و پيشانى
آنها را گرفته، به جهنم مىاندازند. چنان كه مىفرمايد:(فَيَوْمَئِذٍ لا يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ) (در آن روز، نه انسان در گناهش پرسيده ميشود و نه جن: الرحمن 36)
اما اينكه ميگويد:(فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ) (سوگند به خدايت كه از همه آنها سؤال ميكنيم: حجر 92) منظور اين است
كه از آنها سؤال نكوهش و ملامت مىشود نه سؤال براى كشف مجهول.
(فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ):
قارون در ميان چاكران و خدمتگزاران با زينتى خيره كننده، نزد بنى اسرائيل آمد.
برخى گويند: همراهان او چهار هزار نفر سوار بودند كه اسبهاى آنها همه
سرخ رنگ بود.
برخى گويند: همراهان او كنيزان ماهرويى بودند كه سوار بر قاطر بودند.
زين قاطرها از طلا و آنچه در زير زينها بود پارچههاى سرخرنگ بود.
برخى گويند: هفتاد هزار نفر با او بودند.
(قالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا يا لَيْتَ لَنا
مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ):
كافران و منافقان و افراد سست ايمانى كه نعمتهاى بهشت و آخرت را باور نداشتند،
گفتند: كاش ما هم از دنيا چنين بهره فراوانى داشتيم و همچون قارون از دنيا
بهرهمند بوديم.
آنها كه وعده خدا را تصديق كرده، به آن ايمان داشتند به ايشان گفتند:
واى بر شما، ثواب خدا براى كسانى كه ايمان آورده، عمل صالح كنند، بهتر از مال و
ثروت قارون است.
(وَ لا يُلَقَّاها إِلَّا الصَّابِرُونَ):
تنها كسانى به پاداش خدا مىرسند كه به امر
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 18 صفحه : 237