نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 18 صفحه : 174
رحيم است. گفت: خدايا سوگند به آنچه بمن
انعام كردى كه هرگز پشتيبان مجرمين نخواهم بود. موسى در شهر هم چنان در انتظار به
سر مىبرد. تا اينكه باز همان مرد اسرائيلى كه روز پيش از او كمك خواسته بود، از
او كمك خواست. موسى به او گفت:
تو آدم گمراهى هستى. همين كه خواست دشمن را دور كند، گفت: اى موسى
ميخواهى همانطورى كه ديروز شخصى را كشتى امروز هم مرا بكشى. تو نميخواهى مگر اينكه
در روى زمين از جباران باشى و نميخواهى كه از مصلحين باشى. مردى با شتاب از نقطه
دور دست شهر آمده، گفت: اى موسى، اشراف فرعونى ميخواهند ترا بكشند.
خارج شو كه من از دوستان مخلص توام.
لغت:
ترقب: انتظار.
استصراخ: كمك خواستن.
ايتمار: مشورت.
اعراب:
(بِما أَنْعَمْتَ): باء حرف قسم و جواب قسم
«فلن اكون»( أَنْ أَرادَ أَنْ): «ان» اول زائده و دوم
مصدريه است.
(لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ): «لك» متعلق به
محذوف است كه بوسيله «الناصحين» تفسير شده و بخود آن متعلق نيست. زيرا ما بعد «ال»
موصوله در ما قبل آن عمل نميكند.
مقصود:
اكنون به بيان اين مطلب مىپردازد كه موسى پس از قتل قبطى پشيمان شد.
(قالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي):
موسى گفت: خدايا من با اين قتل به خودم ظلم كردم. زيرا اگر بدانند مرا ميكشند.
مرحوم سيد مرتضى ميگويد: اين اعتراف در پيشگاه خدا از اين جهت است كه
از او ترك اولايى سرزده و عمل مستحبى را ترك كرده است.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 18 صفحه : 174