responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 18  صفحه : 164

ابن عباس گويد: هنگامى كه اطرافيان فرعون از موسى اطلاع يافتند، آمدند كه او را بكشند. آسيه آنها را منع كرد و بفرعون گفت: نكشيدش تا قرة العين ما باشد. فرعون به او گفت: قرة العين تو باشد نه من.

پيامبر گرامى اسلام فرمود: سوگند به آن كسى كه به او سوگند ميخورند كه اگر فرعون نيز موسى را همچون آسيه قرة العين خود شناخته بود، خداوند او را هدايت مى‌كرد. هم چنان كه زنش را هدايت كرد. لكن فرعون از جهت شقاوتش امتناع كرد كه موسى را قرة العين خود بداند.

(وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ‌): فرعون و قومش خبر نداشتند كه سرانجام بدست همين طفل هلاك خواهند شد.

برخى گويند: يعنى نميدانستند كه آنچه بدنبالش مى‌گشتند كه او را بكشند همين است.

(وَ أَصْبَحَ فُؤادُ أُمِّ مُوسى‌ فارِغاً): قلب مادر موسى از همه چيز آسوده بود جز از خيال موسى.

برخى گويند: يعنى قلبش از غم و اندوه موسى آسوده بود. زيرا اطمينان داشت كه پسرش نجات مى‌يابد و وعده خداوند حق است.

برخى گويند: يعنى وعده خدا را فراموش كرده بود[1].

(إِنْ كادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْ لا أَنْ رَبَطْنا عَلى‌ قَلْبِها): اگر ما دل مادر موسى را به صبر و يقين تقويت نكرده بوديم، نزديك بود كه از شدت غم ناله خود را بياد فرزند


[1]- از آنجا كه مادر موسى زنى با ايمان است و چنان كه ديديم در سه آيه پيش خداوند بيان داشت كه به او بر مسند مقدس مادرى وحى كرده است كه نترسد و غمگين نباشد و اطمينان داشته باشد كه فرزند او به او برميگردد و از پيامبران مى‌شود، بايد منظور از فراغت قلب مادر موسى اين باشد كه آسوده خاطر، بى‌غم و اندوه و وحشت بنشيند تا وعده‌هاى الهى تحقق يابد و طفل خود را در آغوش كشد. بديهى است كه اگر غير از اين معنى مراد باشد بايد وحى خدا و وعده او در مورد كسى كه اعتماد و اطمينان حاصل نميكند بيهوده باشد. اما مسلماً مادر موسى از مدتها پيش مورد عنايت و توجه مخصوص خداست و على هذا نگرانى ندارد.

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 18  صفحه : 164
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست