نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 18 صفحه : 116
(وَ مَنْ شَكَرَ فَإِنَّما يَشْكُرُ
لِنَفْسِهِ): هر كه شكر كند براى خود اوست. زيرا نفع آن به
خودش ميرسد نه به ديگران. چنان كه مىفرمايد:(إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ) (اگر
خوبى كنيد، براى خودتان خوبى مىكنيد: اسراء 7).
(وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ): و هر كه كفران نعمت كند، خداى من به بندگان نيازمند نيست، بلكه
آنها به وى محتاجند كه ثواب و اجر از او بگيرند و خداى من بر همه بندگان خود چه
شاكر و چه كافر و چه عاصى و چه مطيع، كريم است و كفر و عصيان ايشان وى را از فضل و
احسان باز نميدارد.
سليمان گفت: تخت بلقيس را بنحوى متغير سازيد كه برايش ناآشنا باشد.
مقصود سليمان اين بود كه ميزان خرد بلقيس را بدست آورد و معلوم دارد كه آيا بلقيس
متوجه اين موضوع مىشود يا نه؟ برخى گفتهاند: ميخواست ببيند بلقيس از اينكه تختش
را حاضر كردهاند متوجه عظمت خداوند و قدرت او و نبوت سليمان مىشود يا نه؟
ابن عباس مىگويد: جواهرات و نگينهايى كه بر تخت بود از آن جدا
كردند.
مجاهد گويد: سرخ را سبز و سبز را سرخ كردند، عكرمه گويد: چيزى از آن
جدا كردند و چيزى به آن افزودند.
(فَلَمَّا جاءَتْ قِيلَ أَ هكَذا عَرْشُكِ قالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ): هنگامى كه بلقيس آمد، از او پرسيدند: آيا تخت تو چنين است؟ وى بدون
اينكه جواب قطعى بدهد، گفت:
مثل اينكه خودش است! و اين دلالت بر كمال عقل او ميكند. نگفت: آرى.
زيرا در آن تغيير مشاهده كرد و نگفت: نه، زيرا ميديد با تخت خودش شبيه است. وانگهى
او ميدانست كه آوردن تخت در اين مدت كوتاه، از قدرت بشر عادى خارج است.
مقاتل گويد: او تخت را شناخت. لكن او را به اشتباه انداخته، گفتند:
تخت تو چنين است؟ او هم به ترديد افتاد و گفت: گويا همان است. و اگر به او گفته
بودند: آيا تخت تو اين است؟ ميگفت: آرى.
عكرمه گويد: بلقيس حكيمه بود. فكر كرد اگر بگويم: اوست يا نه اوست،
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 18 صفحه : 116