responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 18  صفحه : 113

3- وهب گويد: ميخواست بدينوسيله معجزه‌اى كند تا دليلى بر صدق نبوتش باشد. زيرا بلقيس اين تخت را بجا گذاشته و افرادى را به نگهبانى آن گماشته بود.

ابن عباس مى‌گويد: سليمان مرد مهيبى بود و كسى پيش او حرف نميزد تا وقتى كه وى سؤال ميكرد. روزى بر تختش نشست و در نزديكى خود غبارى ديد.

پرسيد: اين چيست: گفتند: يا رسول اللَّه، بلقيس است كه در اينجا فرود آمده است همين موقع بود كه سليمان گفت: چه كسى تختش را پيش از آنكه نزد من آيند مى‌آورد؟

در باره كلمه «مسلمين» نيز دو وجه است:

1- مقصود اين است كه آنها به حال ايمان و يكتا پرستى نزدش آيند.

2- مقصود اين است كه آنها در برابر قدرت و سلطنتش تسليم شده باشند.

(قالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ وَ إِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ‌): ديو نيرومندى از جنيان گفت: پيش از آنكه از مجلس قضاوت برخيزى تختش را پيش تو حاضر ميكنم، كه من بر آوردن آن در يك مدت كوتاه قادر و براى حفظ جواهراتى كه در آن است، امينم.

از اين جمله استفاده مى‌شود كه قدرت قبل از فعل است و (چنان كه متكلمين ميگويند) لازم نيست بهمراه فعل باشد. زيرا ديو پيش از آنكه تخت را بياورد، مى‌گويد: بر آوردن آن قادرم.

سليمان از بامداد تا ظهر براى قضاوت بر مسند خود مى‌نشست، بديو گفت:

كسى ميخواهم كه سريع‌تر آن را حاضر كند.

(قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ‌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ‌):

وزير سليمان و خواهر زاده‌اش آصف برخيا كه از صديقين بود و اسم اعظم خدا را ميدانست، پاسخ سليمان را داد و براى اين كار داوطلب شد.

گفته‌اند: اسم اعظم «اللَّه» و در مرحله بعد «رحمان» است. برخى گفته‌اند:

«يا حى يا قيوم» است كه به زبان عربى «اهيا شراهيا» مى‌شود. برخى گفته‌اند:

«يا ذا الجلال و الاكرام» و برخى گفته‌اند «يا الهنا و اله كل شي‌ء إلهاً واحدا لا اله‌

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 18  صفحه : 113
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست