نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 18 صفحه : 105
شويد، گفتند: ما داراى نيرو و هيبتى سخت
هستيم و فرمان بدست تست، ببين چه دستور ميدهى؟ گفت: هنگامى كه شاهان داخل شهرى
شوند تباهش ميكنند و بزرگان آن را ذليل مىسازند و چنين مىكنند. من هديهاى بسوى
ايشان مىفرستم و منتظرم كه فرستادگان بچه باز ميگردند؟ همين كه نزد سليمان آمد،
گفت: مرا به مال امداد ميكنيد؟ آنچه خدا بمن داده، بهتر از آن است كه شما دادهايد
بلكه شما به هديه خود خوشحالى ميكنيد؟ برگرد بسوى ايشان، سوگند كه با لشكرى بسوى
ايشان خواهم آمد كه طاقت دفع آن نداشته باشند و سوگند كه آنها را به خوارى و
فرومايگى از آنجا اخراج خواهم كرد.
قرائت:
أ تمدونن: حمزه و يعقوب بيك نون مشدد و ديگران بدو نون غير مشدد
خواندهاند
اعراب:
(حَتَّى تَشْهَدُونِ): نصب فعل به «ان» مضمر است
و نون آن نون عماد است.
اذلة: حال.
(وَ هُمْ صاغِرُونَ): جمله حاليه.
مقصود:
بلقيس بر مضمون نامه سليمان واقف گشت.
(قالَتْ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي): به بزرگان قوم خود گفت: بيائيد در كار من بينديشيد و انديشه صواب
را باز گوئيد.
فتوى حكم صوابى است كه طبق آن عمل مىشود.
(ما كُنْتُ قاطِعَةً أَمْراً حَتَّى تَشْهَدُونِ): من كارى نميكنم مگر با حضور و مشورت و صوابديد شما.
بدينترتيب بلقيس با زيردستان خود مهربانى ميكند و از آراء و نظرات
ايشان در كارهاى مهم بهرهمند مىشود.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 18 صفحه : 105