نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 17 صفحه : 65
(أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ):
ابن عباس گويد: يعنى كدام جنون در او سراغ دارند؟ آنها پيامبر را ديوانه معرفى
ميكردند تا مردم را از او متنفر كنند يا او را بر دوش خود بر گردانند.
(بَلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِ): ولى او آورنده قرآن
و دين حق است و ديوانه نيست.
(وَ أَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ):
اكثر آنها از حق كراهت دارند. زيرا مطابق ميلشان نيست.
(وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ
الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَ): اگر خداوند، مطابق ميل
آنها براى خود شريكى قائل مىشد، آسمانها و زمين و هر كه در آنهاست، تباه مىشدند.
وجه اين تباهى را بهنگام بحث در باره(لَوْ كانَ فِيهِما
آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا) (انبياء 22) بيان
داشتهايم.
برخى گويند: حق، چيزى است كه به نيكيها دعوت مىكند و هوى چيزى است
كه به بديها دعوت مىكند. پس مقصود اين است كه اگر حق تابع هواى نفس ايشان مىشد،
دعوت مىكرد بزشتيها و تدبير آسمانها و زمين فاسد مىشد زيرا تدبير آسمانها و زمين
به حق است نه به هوى.
برخى گويند: يعنى احوال آسمانها و زمين فاسد مىشد، زيرا حركت و گردش
آنها به حكمت است نه به هوى.
مقصود از كسانى كه در آسمانها و زمينند، فرشتگان و جن و انسان است.
علت فساد آسمانها و زمين اين است كه وقتى حق تابع هوى شود، دليلها
باطل مىشوند و اعتمادها از بين مىرود و هيچ وعده و تهديدى از خداوند قابل قبول
نيست و حتى ممكن است عدل خدا هم تبديل بظلم شود.
(بَلْ أَتَيْناهُمْ بِذِكْرِهِمْ):
لكن ما براى آنها چيزى فرستادهايم كه وسيله شرف و فخر آنهاست، زيرا پيامبر از
آنهاست و قرآن بزبان آنها نازل شده است.
(فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ):
آنها از شرف خود روى گردانند و به خوارى خود راضى شدهاند. ابن عباس گويد: مقصود
از ذكر، بيان حق است.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 17 صفحه : 65