نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 16 صفحه : 27
سالى بدنيا آورد كه بچهها كشته مىشدند و او
را از كشته شدن نجات داد.
(وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي):
ترا آن چنان آفريدم كه هر كه ترا ببيند دوستت بدارد. حتى فرعون هم ترا دوست داشت و
از شرش سالم ماندى و آسيه همسر فرعون هم ترا دوست داشت و ترا بفرزندى گرفت.
ابن عباس گويد: يعنى محبت ترا در دل بندگانم انداختم بطورى كه مؤمن و
كافر ترا دوست بدارند.
قتاده گويد: در چشم موسى ملاحتى بود كه هر كس او را ميديد به او عشق
مىورزيد.
(وَ لِتُصْنَعَ عَلى عَيْنِي):
قتاده گويد: يعنى منظورم اين بود كه تو زير نظر خودم بزرگ شوى و در رفاه و آسايش
باشى. زيرا وقتى كه كسى را زير نظر بگيرند؛ آسايش او را تأمين مىكنند.
جبائى گويد: يعنى بمادرت برسى و از شير مادرت تغذيه كنى.
برنامه تربيت موسى آن طورى كه خدا ميخواست همين بود.
مادر موسى مقدارى پنبه در صندوق گذارد و طفل را در ميان آن نهاد و
بدرياى نيل افكند. از درياى نيل نهرى بزرگ منشعب مىشد و به باغ فرعون مىرفت.
هنگامى كه فرعون و همسرش بر كنار نهر نشسته بودند، مشاهده كردند كه
صندوقى روى آب است. فرعون دستور داد صندوق را بيرون آوردند و سرش را گشودند ديدند
كودك زيبايى در ميان آن است. فرعون چنان شيفته او شد كه نتوانست خود را كنترل كند.
طفل از گرسنگى گريه مىكرد و فرعون زنان شيرده را براى شير دادن او
احضار كرد. موسى پستان هيچيك را نگرفت. خواهر موسى كه بدنبال صندوق آمده بود،
ايستاده بود و تماشا ميكرد. گفت:
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 16 صفحه : 27