نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 16 صفحه : 154
(رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْرى
لِلْعابِدِينَ): نعمتى است از ما بر ايوب و موعظهاى براى
عبادتكاران در صبر و توجه بخدا و توكل بر او. زيرا هيچكس در عصر ايوب، پيش خدا
گرامىتر از ايوب نبود كه به محنتهاى بزرگ گرفتارش كرد و او هم بخوبى صبر كرد. پس
هر عاقلى بايد در وقت محنت صبر كند و بداند كه عاقبت صبر نيكوست.
(وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ
الصَّابِرِينَ): و اسماعيل و ادريس و ذا الكفل را ياد كن كه به آنها انواع نعمتها
را عطا كردم و آنها نيز در برابر بلاها و اطاعت، صبر مىكردند.
اسماعيل در بلدى كه نه زراعت بود و نه حيوان، با صبر و شكيبايى
استقامت كرد و كعبه را ساخت و ادريس در راه دعوت بسوى خدا صبر كرد و اول پيامبرى
بود كه بسوى قومش مبعوث شد و آنها را دعوت كرد و آنها معصيت كردند و خدا آنها را
هلاك كرد و ادريس را به آسمان ششم برد. اما ذا الكفل، برخى گويند: مرد صالحى بود
كه در خدمت پيامبرى روزها روزهدار و شبها عبادت ميكرد و تصميم گرفته بود كه خشم
نگيرد و بحق پايبند باشد. او طبق همين تصميم عمل كرد و خداوند او را پاداش داد.
برخى گويند: او نيز پيامبر بود و معنى كفل ضعف است. يعنى بخاطر شرافت
عملش چند برابر اعمال ديگران باو پاداش داده شد. برخى گويند: الياس است. برخى
گويند:
يسع است و اين نه آن يسعى است كه قرآن مىگويد: تكفل كرد شاه جبارى
را كه اگر توبه كند به بهشت رود و نوشتهاى نيز باو داد. شاه كه نامش كنعان بود
توبه كرد.
باين جهت آن پيامبر ذا الكفل ناميده شد. يعنى صاحب خط.
در كتاب نبوت از عبد العظيم حسنى نقل شده است كه نوشتم خدمت امام
باقر و در باره ذا الكفل از او سؤال كردم كه نامش چه و آيا پيامبر بود يا نه؟
حضرت نوشتند: خدا صد هزار نبى و بيست و چهار هزار نبى مرسل مبعوث كرد
كه 313 تن از آنها بودند و ذا الكفل از همين عده بود بعد از سليمان بن داوود و مثل
داوود در ميان مردم قضاوت ميكرد و هيچوقت خشم نميگرفت و نامش ادويا بن ادارين بود.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 16 صفحه : 154