responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 15  صفحه : 96

خود گفت: صبحانه‌مان را بياور. گويند: آنها بقيه روز و شب را براه خود ادامه دادند، همين كه صبح شد، موسى به يوشع گفت: صبحانه‌مان را بياور.

غداء يعنى صبحانه و عشى يعنى شام. انسان به صبحانه نيازمندتر است تا شام.

(لَقَدْ لَقِينا مِنْ سَفَرِنا هذا نَصَباً): ما از سفر خويش رنج و خستگى ديديم.

گويند: خداوند موسى را گرسنه كرد، تا بياد ماهى بيفتد.

(قالَ أَ رَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ‌): در اين وقت، يوشع به موسى گفت: هنگامى كه بر كنار سنگ بزرگ، منزل كرديم، ماهى را جا گذاشتم و فراموشش كردم و يادم رفت بتو بگويم ماهى را فراموش كرده‌ام. سپس زبان بعذر- خواهى گشوده، گفت:

(وَ ما أَنْسانِيهُ إِلَّا الشَّيْطانُ أَنْ أَذْكُرَهُ‌): شيطان قصه ماهى را از ياد من برد. اين جمله بعنوان عذرخواهى است زيرا اگر يوشع قصه ماهى را به موسى گفته بود، موسى از آنجا نمى‌گذشت و اين همه خسته نمى‌شد.

(وَ اتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَباً): منظره تعجب آورى پيش آمد. آب شكافته شد و ماهى در آن شكاف فرو رفت و شكاف هم چنان باقى ماند.

برخى گويند: كلمه «عجبا» از موسى است. يعنى: موسى از شنيدن اين داستان اظهار تعجب كرد و گفت: چگونه ممكن است؟

ابن عباس گويد: يعنى موسى داخل آن شكاف شد و بدنبال ماهى براه افتاد، اما بطور تعجب آميزى گم شده اصلى خود يعنى خضر را پيدا كرد.

(قالَ ذلِكَ ما كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلى‌ آثارِهِما قَصَصاً): موسى گفت: اين همان علامتى است كه ما براى يافتن خضر بدنبال آن بوديم. از همان راهى كه آمده بودند، در حالى كه يوشع از جلو و موسى از دنبالش حركت ميكرد، برگشتند، تا به محلى رسيدند كه ماهى وارد آب شده بود.^^^

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 15  صفحه : 96
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست