نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 15 صفحه : 95
(فَلَمَّا بَلَغا مَجْمَعَ بَيْنِهِما
نَسِيا حُوتَهُما): همين كه به محل تلاقى دو دريا رسيدند، ماهى خود
را جا گذاشتند.
برخى گويند: يعنى ماهى خود را هنگامى كه راه خود را گرفت و به اعماق
دريا رفت- گم كردند. بنا بر اين گم شدن ماهى را فراموش كردن آن ناميده است.
برخى گويند: ماهى را يوشع فراموش كرد. در عين حال مىگويد: موسى و
يوشع ماهى را فراموش كردند. چنان كه مىگويند: قوم، توشه خود را فراموش كردند. در
حالى كه فقط مسئول توشه، توشه را فراموش كرده است.
برخى گويند: هر دو فراموش كردند، زيرا يوشع فراموش كرد كه ماهى را
بردارد يا آنچه ديده، بموسى بگويد و موسى فراموش كرد كه در باره ماهى چيزى به يوشع
دستور دهد، بنا بر اين هر دو، فراموش كردهاند. لكن هر كدام مطلبى را از ياد
بردهاند.
(فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَباً):
ماهى راه خود را در دريا گرفت و رفت.
گفتهاند: موسى و همسفرش ماهى نمك زدهاى را- بقول ابن عباس- يا ماهى
تازهاى را- بقول حسن- با خود برداشتند و از كنار دريا براه افتادند تا به سنگى
بزرگ رسيدند. در آنجا چشمه آبى بود كه چشمه حيات مىناميدند. يوشع بر كنار چشمه
نشست و وضو گرفت و مقدارى از آب چشمه، بماهى پاشيد. ماهى زنده شد و خود را به آب
انداخت. همين كه وارد آب شد، دم خود را تكان مىداد و بهر سو مىرفت، آب منجمد
مىشد.[1]( فَلَمَّا جاوَزا قالَ لِفَتاهُ آتِنا غَداءَنا): همين كه از آنجا گذشتند، موسى به همسفر
[1] داستان آب حيات يا چشمه حيات، دليل قاطعى ندارد. از ظاهر اين
آيه خواستهاند استفاده كنند كه ماهى زنده شد و به اعماق دريا رفت. لكن ظاهر آيه،
چنين دلالتى ندارد. ممكن است بنا بعللى ماهى بيجان در آب افتاده و در اعماق دريا
مخفى شده باشد. رجوع شود به تفسير الميزان 13/ 366 اگر چه مطالب اين داستان پر
شكوه قرآنى، سراسر حيرتانگيز و خارق عادت است. بنا بر اين ممكن است قضيه زنده شدن
ماهى هم واقعيت داشته باشد چنان كه در برخى از روايات هم به آن اشاره شده است.
استفاده اين مطلب از جمله فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَباً بعيد نيست.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 15 صفحه : 95