نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 15 صفحه : 76
برخى گويند: همه در يك صف هستند.
(لَقَدْ جِئْتُمُونا كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ): به آنها گفته ميشود: اكنون با ضعف و فقر، در جايى نزد ما آمدهايد
كه جز ما احدى حق حكومت ندارد. چنان كه در آغاز خلقت نيز مالك چيزى نبوديد و فقير
و ناتوان بوديد.
برخى گويند: يعنى از مال و اولاد و خدمتگزارانى كه در دنيا داشتيد،
اكنون چيزى براى شما باقى نمانده است، كه از آنها نفعى عايد شما بشود، همانطورى كه
در آغاز خلقت نيز هيچ چيز نداشتيد.
از پيامبر گرامى روايت است كه: مردم در روز قيامت، پا برهنه و عريان
محشور ميشوند. عايشه عرض كرد:
- يا رسول اللَّه، آيا از يكديگر خجالت نميكشند؟
فرمود:
- هر كسى بكار خود مشغول است.
(بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُمْ مَوْعِداً): به آنها نيز گفته ميشود: ولى شما در دنيا گمان ميكرديد كه ما
وعدهگاهى براى بعث و جزاى شما قرار ندادهايم.
(وَ وُضِعَ الْكِتابُ): كتابهاى عمل بنى آدم در
دستهاى ايشان گذارده ميشود. در اينجا كتاب اسم جنس است.
كلبى گويد: منظور از كتاب، حساب است. يعنى دفتر محاسبات، در آنجا
گذارده ميشود و به حساب اعمال ايشان رسيدگى ميشود.
(فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ): اگر به مجرمين نگاه كنى، مىبينى از مشاهده اعمال زشتى كه در كتاب
عملشان ثبت است، مىترسند.
(وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ
صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها):
كلمه «ويل» را انسان هنگامى مىگويد كه گرفتار سختى و مشقت شده باشد.
در اين حالت براى خود آرزوى هلاك مىكند.
مردم مجرم مىگويند: واى بر ما! اين چه كتابى است كه هيچ گناه كوچك و
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 15 صفحه : 76