نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 15 صفحه : 7
(كَبُرَتْ كَلِمَةً): در
باره نصب «كلمة» اختلاف است: سراج گويد: مفسر ضمير مستتر است. مثل «نعم رجلا زيد»
يعنى «كبرت الكلمة كلمة تخرج» مخصوص بذم نيز محذوف است. برخى گويند: تميز است. مثل
«تصببت عرقا» و اصل آن «كبرت كلمتهم الخارجة من افواههم» است. شاعر گويد:
و لقد علمت اذا الرياح تناوحت
هدج الريال تكبهن شمالا
يعنى: دانستم كه چون بادها همچون درهم آميختن آب دهان درهم آميزند،
بادهاى شمالى آنها را وارونه ميسازند. در اينجا «شمالا» تميز است.
كسانى كه «كلمة» را برفع قرائت كردهاند، آن را فاعل مىدانند.
منظور از «كلمه» جمله(اتَّخَذَ اللَّهُ
وَلَداً) است همانطورى كه به قصيده، كلمه گويند.
بنا بر قرائت رفع، جمله(تَخْرُجُ مِنْ
أَفْواهِهِمْ) صفت و مرفوع است. اما بر قرائت نصب، اين جمله صفت نيست، زيرا تميز
بايد نكره باشد و اگر كلمهاى داراى صفت باشد، از نكره بودن خارج ميشود و
نمىتواند تميز باشد. حال هم نمىتواند باشد، زيرا حال بجاى صفت است، ديگر اينكه
حال را براى نكره نمىآورند. بهتر است كه خبر مبتداى محذوف باشد.
اسفا: حال. زيرا مصدرى است كه به جاى صفت نشسته است.
(إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا): «ان» را مىتوان به فتح
خواند و مىتوان به كسر خواند، لكن در قرآن كريم به كسر قرائت كردهاند.
مقصود:
(الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلى عَبْدِهِ الْكِتابَ): در اينجا خداوند متعال بمردم دستور مىدهد كه بگويند: ستايش خداوند
راست كه بر بنده خود حضرت محمد 6 قرآن نازل كرد و او را در ميان خلق، برانگيخت و
برسالت اختصاص داد و او را نبى و رسول خود گردانيد.
(وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً قَيِّماً):
ابن عباس گويد: يعنى قرآن كريم، مستقيم و معتدل
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 15 صفحه : 7