responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 15  صفحه : 46

لكن در مورد( ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ‌) بصورت اضافه، در ميان برخى از عرب، معمول است.

ابو على مى‌گويد: اضافه اين عدد، هم بمفرد جايز است مثل «ثلاثمائة رجل» و هم به جمع، مثل:

فما زودوني غير سحق عمامة

و خمس مئى منها قسى و زائف‌

يعنى: آنها جز عمامه‌اى كهنه و پانصد درهم كه برخى از آنها قلب و فاسد بود، براى من باقى نگذاشتند. (در اينجا «مئى» جمع «مائة» است) اگر «مائة» را بنصب، بخوانيم، درباره نصب «سنين» دو قول است: يكى اينكه بدل يا عطف بيان است. ديگر اينكه تميز است. مثل:

اذا عاش الفتى ماتين عاماً

فقد ذهب اللذاذة و الفتاء

يعنى: هر گاه انسان دويست سال عمر كند، لذت زندگى و جوانى را از كف مى‌دهد. در اينجا «عاماً» تميز است.

ابن عامر و روح و زيد و سهل، «الا تشرك» به صيغه نهى و ديگران «لا يشرك» خوانده‌اند لكن قرائت دوم، از قرائت اول بهتر است، زيرا مرجع ضمير ذكر شده و قبلا ضماير سوم شخص بكار رفته است.

مقصود:

اكنون خداوند، در باره مدت خواب اصحاب كهف، مى‌فرمايد:

(وَ لَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً): اصحاب كهف، از روزى كه قدم بداخل غار گذاشتند، تا وقتى كه خداوند آنها را بيدار و مردم را از حال ايشان آگاه كرد، سيصد و نه سال، در غار خوابيدند.

در اينجا براى «تسع» تميز نياورده، زيرا با ذكر «سنين» نيازى به تكرار آن نيست. مثل «عندى مائة درهم و خمس».

(قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما لَبِثُوا): اگر اهل كتاب، در اينباره با تو بحث كردند، بگو:

خداوند بمدت درنگ ايشان در غار، داناتر است. علت اين است كه نصاراى نجران گفتند: ما سيصد سال را شناخته‌ايم، لكن از نه سال خبرى نداريم.

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 15  صفحه : 46
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست