نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 15 صفحه : 191
(أَ وَ لا يَذْكُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا
خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ): آيا او فكر نمىكند كه ما او را از نيستى
بهستى آوردهايم؟ اگر در باره ابتداى آفرينش خود مىانديشيد، مىفهميد كه زنده
كردن او براى كسى كه او را از نيستى بهستى آورده، غير ممكن نيست. برخى گويند:
مقصود از «الانسان» همه منكران قيامت است.
(وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً): در آن وقت كه او را
آفريديم، هيچ نبود و وجودى نداشت.
پرسش:
چگونه از نشئه اول. بر نشئه دوم مىتوان استدلال كرد. در حالى كه ما
بعضى از كارها را- مثل حركات و سكنات و اصوات- انجام مىدهيم و بعداً قادر بر
اعاده آنها نيستيم؟
پاسخ:
1- خداوند، خالق اجسام و حيات اجسام است. خود اجسام باقى مىمانند و
ممكن است كه دوباره به آنها حيات داده شود. لكن از كارهاى ما چيزى باقى نمىماند
كه بتوان آنها را اعاده كرد.
2- ابتداى خلقت، دشوارتر از اعاده آنست. كسى كه قادر بر ابتداى آن
باشد، بر اعاده آن نيز قادر است.
3- خداوند از راه خلقت اجسام استدلال مىكند كه قدرت ذاتى دارد و كسى
كه داراى چنين قدرتى باشد، از اعاده اجسام و حيات، عاجز نيست.
(فَوَ رَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّياطِينَ): اكنون براى تحقيق و تثبيت مطلب مىفرمايد: اى محمد، بخداى تو
سوگند، ما آنها را همراه دوستانشان شياطين از قبرها بيرون مىآوريم. برخى گويند:
يعنى همانطورى كه آنها را محشور مىكنيم، شيطانها را نيز محشور مىكنيم.
(ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا): قتاده گويد: يعنى آنها را در حالى كه بر زانو نشستهاند، در اطراف
جهنم حاضر ميسازيم، بطورى كه با يكديگر در ستيز و جدال هستند و از يكديگر اظهار
تنفر مىكنند، زيرا محاسبه آنها در نزديكى
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 15 صفحه : 191