responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 15  صفحه : 149

(قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً): زكريا گفت: پروردگارا، براى من نشانى قرار ده كه بوسيله آن بتوانم بوقت ولادت طفل پى ببرم.

(قالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَيالٍ سَوِيًّا): خداوند فرمود: نشان تو بر اين كار، اين است كه با بدن سالم، سه شب با مردم تكلم نكنى. ابن عباس گويد: سه شبانه روز، بدون هيچ عذرى سخن نگفت. قتاده و سدى گويند: در اين مدت، بدون اينكه در زبانش عيب و خللى باشد، از سخن گفتن عاجز بود و فقط به قرائت زبور و دعا و تسبيح اشتغال داشت. اين كار غير عادى بود.

(فَخَرَجَ عَلى‌ قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ‌): ابن زيد گويد: يعنى از محل نماز خارج شد و بسوى قوم خود رفت. علت اينكه محل نماز را محراب گويند، اين است كه هر كس به محراب رود، گويى بجنگ با شيطان برخاسته است. اصل اين كلمه به معناى نقطه مرتفعى است كه همچون سنگر، براى دفاع، مورد استفاده قرار مى‌گيرد. گويند:

زكريا اين بشارت را بقوم خود خبر داده بود. هنگامى كه نزد آنها رفت و از سخن گفتن با آنها امتناع كرد، دانستند كه دعايش مستجاب شده و شاد شدند.

(فَأَوْحى‌ إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا): مجاهد گويد: يعنى به آنها اشاره كرد.

برخى گويند: يعنى براى آنها بر زمين نوشت كه: صبح و شام نماز بگزاريد. علت اين كه به نماز تسبيح گفته شده، اين است كه نماز مشتمل بر تسبيح است. برخى گفته‌اند:

منظور خود تسبيح است نه نماز. ابن جريح گويد: زكريا در غرفه‌اى كه بوسيله نردبان به آنجا مى‌رفت، مشغول عبادت بود. نماز صبح و عشا را مردم با او مى‌خواندند و او خود اذان مى‌گفت. هنگامى كه زبانش بند آمد، از غرفه خارج شد و اذان گفت و نتوانست سخنى بگويد. مردم دانستند كه وقت باردار شدن همسرش فرا رسيده است.

سه روز، قادر به تكلم نبود و فقط مشغول تسبيح و دعا بود.

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 15  صفحه : 149
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست